شهدای آغاجاری و امیدیه

وبلاگی از مردان بزرگ شهر آغاجاری و امیدیه که از همه چیز گذشتند و جاودانه شدند

شهدای آغاجاری و امیدیه

وبلاگی از مردان بزرگ شهر آغاجاری و امیدیه که از همه چیز گذشتند و جاودانه شدند

سید محمد علی پوسایی:

  

 

سید محمد علی پوسایی: 

 3 روز قبل از شهادتش ، در هنگامی که در حال حفر قبر برای شهدا  

 

 

بودند ، در یکی از قبرهای  آماده  خوابید و گفت این قبر را برایم نگه  

 

 

دارید و من را در این قبر خاک نمایید و دوستانش آن را  شوخی تلقی  

 

 

کردند ُ اما چند روز بعد که عملیات رزمندگان غرور آفرین اسلام به  

 

 

وقوع پیوست . 

 

 

روح بلند ش به آسمان ها پر  کشید و پیکر پاکش در همان قبر آرام  

 

 

گرفت. 

     

 

شهید جمشید اورنگی:

 

  

 

شهید جمشید اورنگی: 

از کودکی با فقر دست و پنجه نرم کرده بود. جزء مستضعف ترین اهالی شهر  

 

بودند. صداقت خاصی در نگاه ، برخورد و چهره اش نمایان بود. زودتر از بقیه  

 

به دیگران سلام می کرد. هنگامی که زمان خدمت سربازیش فرا رسید، رژیم  

 

عراق مدتها قبل حمله اش را به کشور عزیزمان آغاز کرده بود و او هم برای  

 

جلوگیری از حمله ی متجاوزان به جبهه اعزام شد و در جبهه ی مهر عنبر و در

  

 ارتش خدمتش را ادامه داد و   در یکی از این حملات از دنیا و دنیا پرستان  

 

راحت شد. تاکنون هیچ اطلاع یا خبری از او نشده است و نامش بعنوان مفقود  

 

الاثر در صفحات تاریخ رقم خورده است... 

 

یادش جاوید و پاینده باد. 

 

 

  

یادواره ی شهید صیاد شیرازی:

     

 

 

 

 

یادواره ی شهید صیاد شیرازی:

یادواره ی شهید صیاد شیرازی و علی معمار در 18/1/90 در کاشان برگزار گردید.  

در این مراسم سردار فضلی جانشین بسیج کشور  یکی از فرماندهان دفاع مقدس  

طی سخنانی ضمن تمجید از خدمات صیاد شیرازی گفت: منافقان نظام حمهوری  

اسلامی توطئه ها  و فتنه های جدیدی در سر می پرورانند و مردم باید دست از  

ولایت برندارند تا این توطئه ها خنثی گردد....

  

لازم به ذکر است شهید صیاد شیرازی  به دست گروهک منافقین به شهادت رسیدند... 

 

    

 

 

یادواره ی شهدای لنگیرات و روستاهای زیدون

 

 

  

 

 

یادواره ی شهدای  لنگیرات و روستاهای زیدون  

یادواره ی 26 شهید لنگیرات و روستاهای بخش زیدون در مورخ 18/1/90  

 

 

در محل روستای داربهاره  برگزار گردید. در این مراسم حجت الاسلام  

 

 

سّیدی در مورد شهدا و نقش آنان با استفاده از روایات   

  

سخنرانی نمودند. در این یادواره  برنامه های مداحی ، دیکلمه و ... هم  

 

 

 

اجراء گردید.

یادواره ی شهدای آسیاب و روستاهای اطراف

  

 

  

 

یادواره ی شهدای آسیاب و روستاهای اطراف

یادواره ی 19 شهید آسیاب و شهدای روستا های شهرستان امیدیه در مورخ 18/1/90  

در محل امامزاده سید یبر برگزار گردید. در این مراسم  خانواده ی شهداء، رزمندگان  

دفاع مقدس ، مسئولین ، آیت الله جزایری امام جمعه اهواز ، موسی پور معاون استانداری ،  

پور حیدری امام جمعه ی موقت اهواز و دیگر مسئولین شهرستان امیدیه حضور داشتند ،  

پور حیدری امام جمعه ی  موقت اهواز طی سخنانی از مقام شهداء و خانواده ی معظم  

آنان  تقدیر نمود و اظهارداشتند: اگر شهدا جانفشانی نمی کردند ، دشمنان نظام تمام  

کشوررا مورد تهاجم قرار می دادند. در این مراسم مداحی ودیگر برنامه های جانبی اجرا  

گردید........

آسمانی شدن 5 جانباز دیگر :

 

 

  

آسمانی شدن 5 جانباز دیگر : 

حسین عابدین زاده  از جانبازان 70 % شیمیایی شهرستان  آران و بید گل  در  

 سن 53 سالگی به دوستان شهیدش ملحق شد.این شهید  در بمباران شیمیایی 

  

 فاو  در والفجر 8  در سال 64  مصدوم گردید . از حدود دو سال قبل حال او  

 

 رو به وخامت نهاد و در بیمارستان بستری گردید  و نهایتاً در 14 فروردین سال  

 90  آسمانی شد. از این شهید یک دخار 4 ساله به جا مانده است. 

همچنین علی اکبر حسینی جانباز 70 % شهر مشکات کاشان هم در 6 فروردین 

  

به  شهادت رسید. او در سن 59 سالگی  به دلیل قطع نخاع شدن روح بلندش   

پرواز نمود.

جانباز رمضان نظریان در سن 57 سالگی  به آسمان پرواز کرد. او که در زمان   

جنگ سرپرست جاده ی تدارکاتی جزیره ی مجنون را بر عهده داشت ، در سال  

 65 و در عملیات کربلای 4 شیمیایی شد  و مدت 25 سال درد و رنج  ناشی از   

جراحت  را با خود حمل می کرد... 

پیکر پاک و مطهر رضا کنعانی هم در مشهد تشییع  و در زادگاهش به خاک  

 سپرده  شد. این شهید که جانباز 70% بود در سال 71 بر اثر برخورد با مین به  

 درجه ی جانبازی نائل آمده بود. 

پیکر مطهر  صفر برزگر  هم در اسد آبادهمدان تشییع گردید. او در سال 65 بر   

اثر ترکش خمپاره ی بعثیون به درجه ی جانباز 70 % نائل آمد... 

 

یادشان گرامی باد.... 

 

 

  

 

وصیت نامه پاسدار شهید غلامحسین سرمکس

 

  

   

 

 

باسمه تعالی

وصیت نامه پاسدار شهید غلامحسین      سرمکس

 

ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیل صفا کانهم بنیان    مرسوس

خداوند دوست می دارد مؤمنانی راکه در صف واحد همچون سدی آهنین در راه اونبرد می کنند.

با سلام ودرود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران امام خمینی وبا سلام به ملت شهید پرور ایران ، سخنم را با نام خدا آغاز می کنم وبا نام خدا به پایان می برم.

 امید وارم که سخنانم واین شهادتم را خداوند متعال بپذیرد سخنی با پدر ومادر دارم که عرض می کنم:

 که من آگاهانه در این راه پاک قدم گذاشتم وهیچکس مرا مجبور به حبهه رفتن نکرد و خودم با چشمی باز و قدمی والا به جبهه آمدم تا به زور گویان عالم بفهمانم که:

 ای آمریکا و شوروی خیال نکنید که همینطور بتوانید به جنایتهای خود ادامه دهید و هیچ کس حق ندارد به شما چیزی بگوید ،

شما اشتباه کر ده اید زیرا فرزندان امام زمان (عج) ، امام و اسلام را نشناخته اند و تا آخرین نفس و تا آخرین نفر بر علیه ظالمان می جنگند ، حتی اگر در این جنگ جان خود را فدای خدا و اسلام و امام عزیزمان و امت قهرمانشان کنند ،

 شهادت میلاد سرخ ملت ماست. شهادت وسیله ی آن است که برای رسیدن به خدا ،  ما رزمندگان اسلام آمده ایم اینجا ، که نزدیک شویم به خدا. ما ملت مسلمان از هیچ ابر قدرتی نمی ترسیم و شهادت را با آغوش باز میطلبیم.

 

 سخنی با ملت مسلمان ایران دارم هر چند که من کوچکتر از آنم که تذکری به این ملت بدهم که:

 همیشه پشت سر این امام باشید و از دستورات آن پیروی کنید

و با دعای خود زیر درگاه خدا سلامتی رهبر انقلاب را بخواهید،  زیرا که امید ما به خدا و بعد به امام است،  نکند روزی مانند مردم کوفه رهایش کنید و عذاب الهی را دچار خود سازید ولی من این را می دانم که شما امت اسلامی دست از اسلام بر نمی دارید و با فرزندانی که در راه خدا دادید ثابت کردید که حکومت اسلام شکست ناپذیر است . سخنی دیگر به عرض برادرانم برسانم که :

برادران : همچون حسین وار ، راه مرا ادامه دهید تا نگویند برادرش شهید شد ودیگر با این انقلاب نیستند .در هر جایی دست از راه خدا برندارید و کاری کنید که خدا از شما خشنود شود.

 سخنی دیگر با خواهرانم دارم:

 که همچون زینب وار استقامت در برابر سختیها داشته باشید وراه حضرت فاطمه (س) را ادامه دهید تا انشاء الله لطف خدا نصیبتان شود.

 از پدر و مادرم میخواهم:

 که مرا در آغاجاری در قطعه شهداء دفن کنید. برایم شیون و زاری نکنید،  که دشمنان را از خود خشنود میسازید . دیگر عرضی ندارم جز سلامتی رهبر انقلاب وپیروزی سپاه اسلام بر سپاه کفر .

 

 

 

 

 

از خون شهید عطر جان می جوشد     

               گل های بهار جاودان می جوشد

بر وادی عشق کن نظر تا ببینی  

                     سیلاب زچشمه جهان میجوشد

 

والسلام

غلامحسین سر مکس   

مورخ 27/10/61

 

روحش شاد و جاودان باد.

بعد از مدتی دیگر برادر دیگرش ، ولی الله هم با او همسفر شد و

پرواز را آغاز کرد. و پدر و مادرش هم مدتی بعد ، از دوری آنان

هجرت به سوی خدا نمودند.

روحشان شاد باد.

           

 

وصیت نامه پاسدار شهیدسید نعمت الله موسوی

  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

باسمه تعالی

وصیت نامه پاسدار شهیدسید نعمت الله        موسوی     

 

شهادت می دهم که

 اشهد ان لا اله اله الله و اشهد انّ محمد رسو الله و اشهدان علی ولی الله

یا ایها الذین آمنوا ،  هل ادلکم علی تجاره تتحکم من عذاب الیم ،  تومنون بالله و رسوله و تجاهدون فی سبیل الله با موالکم و انفسکم ،  هذا لکم خیر لکم ان کنتم تعملون .

  ای اهل ایمان ، آیا شما را به تجارتی سود مند که شما را از عذاب درد ناک  آخرت  نجات بخشد ،  دلالت کنم. به خدا  و رسولش ایمان بیاورید و در راه خدا  با اموالتان  و جانتان بجنگید. این برای شما بهتر است ، اگر دانا باشید بهتر است .

 

شهادت دعوتی است بسوی نسلها که وقتی جبهه حق خلع میشود راه سوم را در بر می گیرد که اگر میتوانی بمیران و اگر نمی توانی بمیر .

خط سرخ شهادت خط آل محمد (ص) و علی (ع) است و این افتخار از خاندان نبوت و ولایت به ذریه طیبه آن بزرگوار و به پیروان خط آنان به ارث میرسد . اینک که توانستم شهادت را همانند عزیزترین کسم در بر گیرم و روحم از جسم مادی که از بین رفتنی است ،  جدا و در بالای سرم قرار گیرد،  دلم می خواهد که وقتی خبر شهادتم را به پدرم می دهند،  همانند امام عزیزکه وقتی خبر شهادت حاج مصطفی را به وی می دهند بطور سریع بگویند:

 

 

 (( انا لله و انا الیه را جعون ))

همین عکس العمل را هم پدرم انجام دهد. آن موقع است که قلبم آرام و آرام تر می گردد .پس ای خداوند کریم و دانا به پدر م و اهل خانواده ام صبری عطا فرما که بتوانند دنباله رو خودم و تمامی شهدا باشند.

 راه شناخت شهادت خودم را ،  با دید کامل و در ذهنم مجسم ساختم که همانند شهادت راه حسین (ع) و آرزوی وی بودو گفتم:

 که من از پیروان و این هدیه از طرف خداوند به من داده شد و این خود هدیه اصلی خداوند بود که در راه او واگذار کردم و با جان و دل پذیرفتم و افتخار می کنم. هر قطره ی خون شهید دارای معنا و هر نفسی از نفسهای آخر شهید پیامی برای پیروانش می باشد و این را هم می دانید که آنقدر از ته دل باشد که آسمان هم گریه کند . آن که قطره قطره خون شهید را از تن جدا شده،  شهید را می بینند.

 آیا در ذهن خود مجسم نمی کنند آنان که زندگی رابر آخر ت  ترجیح می دهند که حتی قطره ای از چشمان خود جاری نمی سازند؟

 آری افراد با ایمان و جهاد،  اگر به اینان بگویید و سر جدا شده از تن را،  نشان دهید و بگویید که به چه دلیل و گناهی کشته شده ای؟

 ای راهیان راه خدا و انبیاء و اولیاء به آنان بگویید: بروید جاهلان و بروید. کسانی که مرگ را نابودی تعریف می کنند ، بخدا قسم شهید می گویند. مرگ سرخ هیچ امر مکروه و خلاف انتظار و تازه ای را برایم پدید نیاورده و هیچ چیز

ناپسند ی رخ نداده ، نه تنها پیشآمد شهادت برایم نا گوار نبود،  بلکه آنقدر به این سر نوشت علاقه داشتم و رسیدن به آن برایم شور انگیز و هیجان آور

 

 

 

بود که همانند کسی که در شب تاریک در جستجوی آب در صحرا ی بی پایانی می گردد و ناگاه چاه آبی و یا سر چشمه ای پیدا کند و همانند آنکه گمشده ای را که مدتها در جستجوی اوست و ناگاه گمشده  ی خود را بیابد .

 شهادت برایم دوست داشتنی و شور انگیز بود این است تصور یک شهید بر شهادت. پس ای کسانیکه گوش به وصیت حقیر تان م یدهید بیا یید که بالاتراز همه نیکو کاردیگری است تا آنجا که مرد در راه خدا شهید شود همینکه در راه خدا شهید شد بالاتر از اونیست

و بدانید که:  اکرم الموت القتل .

امام علی (ع) می گویند :گرامی ترین مر گها کشته شدن در راه خداست.

 ای مردم و ای امت شهید پرور:

 به خدا هر کدامیک از شما ،  چه کوچک و چه بزرگ که رهنمود های ولایت فقیه را عمل نکند به خون تمامی شهدا خیانت کرده و در آخرت باید جوابگوی هزاران شهید باشد و امام عزیز همانند شهید زنده در بین تمامی شما ها میباشد و نماینده ی تمام شهیدان است.

 اکنون ای خانواده ی عزیز م:

 اگر با جدا شدن فرزندتان از مبارزه با دشمنان خدا و گوش ندادن به رهنمودهای امام امت دست بردارید بخدایی خدا قسم می خورم که هیچیک از شما را شفاعت نخواهم کرد ف مگر آنکه این اعمال را انجام دهید و بگویید       بقیه ی فرزندانمان را هم از انصار ابا عبدالله الحسین(ع) می دانیم و در اختیار خدا و امام زمان (عج)و نائب وی خمینی کبیر می باشند ،

گوش دهید ای مادران و پدران شهداء :

 

 

 

شما ها بودید که فرزندی از جانب خدا وند بزرگ تحویل گرفته و بزرگ کردید و حالا هم سالم به صاحبش پس دادید. این است آیین انسان سازی در این دنیا . شهید آنقدر از کرامت خدا لذت میبرد که دوست دارد که دوباره زنده شود و بار دیگر جهاد کند و برای خدا کشته شود.

 خداوندا من بنده ی  حقیر و ناچیز ت هستم ، جز بنده  ی تو نیستم و راضیم به رضای تو و با چشم باز تو را دیدم وشناختم و سپس عاشق تو شدم و در راهت فدا.

 و در آخرت تو را ستایش می کنم بارالها این جان را خود داده را با خطا ها یش پذیرا باش و بر اشتبا ها تم در گذر

 

آمین 

 

سید نعمت الله موسوی          

 

   مورخ: 20/10/1361

 

یادش گرامی و جاوید باد.

 

لازم به ذکر است مدتی بعد برادر دیگر ایشان محمد موسوی هم پروازش بسوی عرش الهی را آغاز نمود...

 

 

 

 

وصیت نامه پاسدار شهیدابراهیم امیری

 

 

باسمه تعالی

          وصیت نامه پاسدار شهیدابراهیم امیری

 

بسم الله الرحمن الرحیم

      شهادت تقدیری است الهی که در عرصه هستی و حیات یک ملت جریان پیدا می کند . ((امام خمینی))

سپاس و ستایش بی قیاس بر یزدان پاک و بی همتا و بی کران بر بت شکن زمان پیر جماران.

 درود بر گمنام شهدای اسلام،  که مرگ سرخ را بر زندگی سیاه ترجیح دادند و رحمت و برکات خداوند بر رزمندگان دلیر اسلام .

 بارالها توشه ی عمر از کف رفت و در این کوتاه مدت اعمال زشتمان چنان بوده،  ظلمت در بینمان افکنده که یکباره تو را فراموش کردیم و وجودمان سر گردان این خراب آباد پر غوغا گردید .خدایا محبت و مهر بانی ات را با این بنده ی حقیر چگونه گویم و چطور توصیف الطاف ملکوتی ات کنم،  حال آنکه در محضر تو گستاخ از آنهمه محبت،  هر عمل قبحی را بجای آوردیم ،

 ای خدا تو دریای بیکران رحمتی. تو بر حقارت و ضعف این عبد بی توشه آگاهی،  پس به چشم عنایت بنگر،  زیرا تنها اندوخته ی ما امید است و بس.

 پروردگارا در این لحظات چگونه سروش آسمانی و قاتلوهم حتی لا تکون فتنه را بشنویم ، ولی در جهتمان رونقی نبخشیم،

 ای علی (ع) یار گرامی رسول خدا (ص) طنین دلنشین کلام تو را که اگر کو هها جنبیدند تو دندانهایت را بهم بفشار و پایت را بر زمین بکوب و نگاهت را به اقصای دشمن بیافکن و جمجمه ات را بخدا بسپار و پیروزی را از خدا بطلب، در عمق گوش و دلمان روان است،

 پس ای شوهر پاک دختر گرامی پیامبر (ص)،  این رزمجویان توحید ، عزم زیارت تربت فرزند شهیدت را دارند تا از آنجا بسوی قبلگاه نور پرواز نمایند و اینان همگی سخن شیرینت را آویزان گوش داده و بتو بانوی گرامی اسلام زهرا (ص) توسل دارند تا لحظه ای حمایت بیدریغ را از این کفر ستیزان اسلام دریغ ندارید .

گر چه شهداء خونشان و مظلومیتشان وصیت و پیام است ولی برسم یه سنت سخن     کو تاهی نه بعنوان وصیت ، بلکه بعنوان نصیحت و اتمام حجت می نمایم:

 اول آنکه اطاعت از رهبری . زیرا به روایتی هر که از امام خود عقب افتاد ،  هلاک شد و هر که نیز جلو افتاد باز هم هلاک شد،  پس همان بهتر که همگان با رهبر باشیم .برادران و خواهران عزیز خداوند انسان را در رنج آفریده و این سختیها هستند که انسان را همواره متوجه آن کانون با عظمت و پر شکوه هستی میکنند پس حوادث و مشکلات موجب شانه خالی کردن از جهاد نشوند که سر انجام آن خشم قادر متعال است در خاتمه از تمامی عزیزانی که بطریقی از این بنده حقیر رنجش دیده اند حلالیت و پوزش مینمایم ؟

                                                                  والسلام

                                   ابراهیم امیری یک شب قبل قبل از عملیات

 

وصیت نامه پاسدار شهید نور الله طواف

 

  

 

  

 

وصیت نامه پاسدار شهید نور الله    طواف

 

 یاسمه تعالی

 

ولا یزالون یقاتلونکم یرد و کم عن دینکم ان استطا عوامن یرتد دمنکم عن دینه فیمت و هو کافر فا ولئک اعمالهم فی الدنیا و الا خره و اولالئک اصحاب النار هم فیها خالدون  آیه *******217

ان الذین آمنو والذین هاجر واو حاهدو افی سبیل الله اولئک یرجون رحمت الله و الله غفور رحیم (بقره )

اینجانب نور الله طواف فرزند عبدالرسول شماره شناسنامه 154/1 به وحد انیت خداوند متعال گواهی میدهم که محمد (ص) رسول اوست و علی (ع) ولی اوست ومن مرید خمینی هستم . سپاس خدای را که مرا به راه راست خود هدایت فرمود و ننگ کفر را از من برداشت و سعادت پرستش ، سعادت شهادت را به من عطا فرمود و هزار بار شکر که ان شاء الله مرا از آتش دوزخ میرهاند . برادران و خواهران مسلمان شما هم همیشه شکر خدای را بجای آورید که شما را از آن لجنزار رهانید . شما را انتخاب کرد که حکومت الله را در جهان برقرار گردانید شما ای ملت قهرمان ماموریت خطیری بر دوش دارید ماموریتی الهی . و چه خوش سعادتی که بر شما مردم مسلمان فرود آمد : شما نیز وظیفه خودتان را انجام دهید که شما پیروزید چه شهید و پیروزی ظاهری شما فقط تکلیف خود را انجام دهید و از هیچ تهدید تو خالی نهراسید که خدا پشتیبان شماست از هیچ قدرتی کمک نخواهید و در تنگی به قدرتی روی نیاورید **اگر شما جنگ میکردید به یقین تا بحال تاب مقابله نداشتید و از یاد هو خیر الرازقین*** فقط بخدا پناه ببرید و از خدا روزی بطلبید شما استقامت کنید زیرا که شما اگر پیروی کنید

 از قرآن و از حافظ و مفسر قرآن امام خمینی حتماً پیروزید،  زیرا در آن صورت این شما نیستید که مبارزه می کنید شما وسیله ای بیش نیستید و افتخار کنید که شما انتخاب شده اید (( فلم تقتلو هم ولکن الله قتلهم و ما رمیت النار میتو لکن الله رمی )) اگر شما جنگ میکردید به یقین تا بحال تاب مقابله نداشتید و از پا در می آمدید پس آگاه باشید که تمام کفر دارد با خدا می جنگد و شما نفس و راحت طلبی شیطانی را سر کوب کنید و رنج جهاد را بر خود تحمل کنید که خدا وعده پیروزی به شما داده است (( قاتلو هم بعذهم الله بایدیهم ویخزیهم و ینصر کم علیهم ))به این چند روز دنیا دل مبندید که تحمل رنج دنیا آسان است ،لیکن بیاد آور که علی (ع) آن شیر خدا و ساقی کوثر و معصوم چگونه از آتش عذاب الهی یاد  میکند . اما  اگر این چند سال  عمر را  به اطاعت  خدا و  حقیقت و  راستی بپردازید. آسایش ابدی نصیبمان خواهد شد

(( وبشر المومنین الذین یعلمون الصالحات ان لهم احراحسنا ماکتین فبه ابدا ))

و آنهایی که میپندارند باز گشتی وجود ندارد فکر میکنند که در دنیا جاودانه می مانند به یقین اشتباه کرده

((اندفحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم الینا لا تر جعون ))

بیدارشوید که  بسوی قبر سرازیر  شدید  دیگر  پشیمانی سودی ندارد و  راه تقوی را پیش گیرید تا وقت هست که پس از آن

ولا یمکن لفرار من

 حکومتک **

خدایا جمجمه ام را به تو سپرده ام هر چند زندگی برایم مثل زندان  بود لیکن  هیچوقت از تو  آرزو ی مرگ  نکردم هر چه تو خواستی من هم به همان راضیم پدر و مادر م من که بسیار شما را آزار و اذیت کردم حالا پشیمان هستم امیدوارم که مرا ببخشید و مرا حلال کنید پدر و مادر برادرانم و دوستانم شما رابه پیروی از امام و مقاومت دعوت میکنم بر شهادت من گریه نکنید که الدنیا سحن المومنین . اگر خدا قبول کند مرگ برای  من بهتر از هزاران سال زندگی است سخن را کوتاه کنم دنیا برایم همچون قفسی بود که از آن  رها شدم دوست داشتم نفس امام دست امام سخن امام را حس کنم تا عظمت خدا را حس کنم و اما خوشا بحال شما که به کربلا میرسید وبه قدس میرسید و طعم وعده پیروزی را می چشید . تمام مستحبات کفن ودفن را تا آنجا که ممکن است برایم بجای بیا ور ید در مورد مکان دفنم  خانواده ام  تصمیم میگیرند و  اما شما خوب مواظب باشید که رابطه جای ضابطه را نگیرد بخصوص در سپاه و افرادی ظاهر فریب نفوذ نکنند .درضمن یکسال نماز و روزه قضا بدهید برایم بگیرند .

 

برقبرم حک کنید سرباز خمینی                 

  از همه رفقا حلالیت می طلبم

والسلام علی من اتبع الهدی

نور الله طواف

مورخ :  ۲۰/۱۰/۶۱

 

 

 

شهید عباس کلاه کج از شهدای آغاجاری

 

  

      

 

باسمه تعالی

وصیت نامه پاسدار شهید عباس کلا کج

انا الله و انا الیه را جعون

ولا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتا بل احیا ء عند ربهم یرزقون

 

سلام بر پدر و مادر عزیز م.

 سلام مرا با   صمیمانه ترین و گرمترین شادیها پذیرا باشید و منتظر پیروزی رزمندگان اسلام در چند روز آینده باشید.

 پدر و مادر عزیز م  میدانم که من خیلی اذیت و حتی توهین و پر خاش به شما کرده ام که میدانم ،  شما اینقدر سنگدل نیستند که به من نفرین کنید هر چند که هر چه بگویند و بکنید حق دارید.

 مادر خیلی بر من حق دارید و من این همه حقانیتی که بر گردن من دارید را فراموش نخواهم کرد و همیشه از درگاه خداوند متعال خواستارم که شما را در زندگی پیروز دارد .

 پدر و مادر عزیزم،  شما می دانید که من خیلی دلم می خواست در این حمله سر نوشت ساز شرکت نمایم ولی شما مخالفت می کردید و می گفتید که در دو یا سه حمله شرکت کردید و دیگر نمی خواهم بروی. درست است من دو یا سه حمله ای که در گذشته شد ، شرکت کردم  ، ولی این کفایت این همه رحمتهای خداوندی که به من داد را نمی کند و خداوند بر ما حق دارد.

 آیه ای است به این صورت که :

انا لله وانا الیه راجعون

 مااز خداییم وازبه سوی آن بازمی گردیم یعنی او به ما جان داد ومارا آفرید ویک روزی هم این جان را از ما خواهد گرفت پس چه بهتر که درراه  مبارزه

 

 

 

 

با کافران کشته شویم  ، نه در بستر بیماری.

 ما هرچه خدمتی در راه او بکنیم  ، باز هم کم کرده ایم وبهترین خدمتی که من می توانم درراه او انجام دهم جها د علیه کافران و منافقان و مستکبران است .

کافرانی همانند صدام ومزدورانش که این همه سرزمینهای مارا گرفتند. این همه خوردند واین همه بردند وچه تجاوزاتی که برعلیه سرزمین ما نکردند وما می رویم تا شهرها وسرزمینهای وسیع اسلامیمان را از لوث متجاوزین بعثی پاک کرده وایران را گورستان بعثی ها کنیم .

به امید  پیروزی علیه باطل

 و سخن دیگرم با کسانی است که در رأس ارگانها وسازمان های نشستند مخصوصاً در منطقه خودمان .

ای برادرانی که هم  اکنون در رأس ارگانها وسازمانها نشسته اید تورا به خدا ، تورا به خون صدهزار شهیدی که چه در اوایل انقلاب وچه در جنگ تحمیلی خون پاکشان را برای آبیاری ورشد درخت اسلام نثار کردند ، دست و قلم شما را به عنوان یک برادر رزمنده اسلام از راه دور می بوسم ،  بیایید و برای اسلام واقعی کار کنید وبرای مردم محروم ومستضعفینی که این انقلاب را به وجود آودند 0

 کمبودها و نیازها ی آنها را بر طرف کنید. این قدر برای مقام روبروی هم قرار نگیرید. برای مردم مستضعف کار کنید. من خیلی معذرت می خواهم که اینهمه گستاخی کردم،  ولی چه بکنم این دل من خیلی غصه ها دارد .

چون در منطقه خودمان بودم واین چیزها را می دیدم ومی شنیدم بازهم      می گویم. دست وقلم شما را از راه دور می بوسم برای مردم مستضعف کار کنید.

 

 

 

 

 از اهالی مسلمان آغاجاری می خواهم به عنوان یک برادر کوچک فعالیتهای اسلامی خودشان را گسترش دهند. هر چند خودم هیچ فعالیتی نداشتم،  ولی من به اشتباه خودم پی برده ام ونمی توانم ببینم ، شما هم به این درد مبتلا شوید من آمده ام جبهه که مقداری از این کارها را که مبارزه بر علیه کافران است را انجام دهم.

 به امید پیروزی ما برعلیه کافران  

به امید پیروزی ما بر علیه تمامی مستکبرین.

 برادرانم حسن ، محسن وغلام

سلام مرا از راه دور پذیرا باشید 0از خداوند متعال می خواهم که آرزوی برادرم حسین برآورده گرداند وبرادرم حسن را در کارهایش پیروز کند.

 غلام جان امیدوارم که فعالیتهای اسلامی خودرا ادامه دهید .

و از خواهرم می خواهم که حجاب خودرا همچون زینب نگه دارد.

  محمد جان را از راه دور از طرف من ببوسید و علی وار آن را بزرگ کنید 0

پدر ومادرعزیزم شما را از راه دور می بوسم .

صادق بهمئی ، قدرت اله شیرعلی واصغر قلندرنژاد :  امیدوارم که در کارهایتان موفق باشید واز شما می خواهم که فعالیتهای اسلامی  خود را فراموش نکنید و آنها را گسترش دهید. به کوری چشم حسودان وکافران وخیانت کاران به امید پیروزی تمامی شما بر کافران ومنافقان

 وبه امید پیروزی تمامی رزمندگان اسلام برعلیه کافران بعثی .   

  والسلام

خدایا خدایا تورا به جان مهدی تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار از جان ما بکاهو وبه جان او بیفزا

وای اگر خمینی حکم جهادم دهد         ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد

 

 

 

 

 

نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی

 

عباس کلاه کج

 

 

یادش گرامی و جاوید باد.

لازم به ذکر است برادر ایشان هم حسن کلاه کج بعد از مدتی در جبهه بسوی دیگر برادرش پرواز نمود.... 

 

 

 

 

وصیت نامه پاسدار شهید منو چهر بهمئی از شهدای آغاجاری

 

  

    

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

باسمه تعالی 

 

 

وصیت نامه پاسدار شهید منو چهر بهمئی:  

احسب الناس ان یتر کواان یقو لوا منا و هم لا یفتتون

 

آیا مردم چنین پنداشتند که به صرف اینکه گفتند ما بخدا ایمان  

 

آورده ایم رهایشان کنند و دیگر هیچ امتحانشان نکنند(آیه 2  

 

سوره عنکبوت )

 

اینجانب از دور دست و بازوی قدرتمند شما را که دست خداوند  

 

بالای آن است میبوسم و به این بوسه افتخار میکنم            

 

 

(امام  خمینی )  

 

اینجانب منوچهر ( طاهر ) بهمئی فرزند یدالله متولد 1340 عضو بسیج  

 

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آغاجاری ،  من زبان راهنما و گویا و  

 

قامت استوار امام ، که نشان دهنده قامتی استوار و زبانش نجات  

 

دهنده مستضعفین جهان و سرکوب کننده  ی ابر قدرتان و معرفی  

 

اسلام . که تمام اهداف الهی در آن نهان است می بوسم و به این  

 

بوسه و این رهبر افتخار میکنم برادران و خواهران سلام:

  

مادرم ، اگر کو ههابلرزند تو از جای تکان مخور و پا بر جا باش

 

تو ای مادری که مرا از دوازده سالگی که پدرم را از دست دادیم به  

 

جایی رساندی، مانند یک شیر زن مسلمان اگر فرزندت را از دست  

 

دادی پا بر جا بمان ، محکم و استوار ، سرت را بالا نگهدار ، حتی اگر تو  

 

تنها بمانی مقاوم و صبور باش که می دانم هستی و زیر زور و ظلم  

 

ستمگران نرو و در صورت شهادت دیگر برادرانم نیز زانوانت خم نشود ،  

 

چون این نذری       می باشد که تو در راه خدا دادی و به این قربانی و  

 

نذر که با دیگر قربانیها فرق بسیار ی دارد افتخار کن.

 

و بدان که اگر من شهید شدم و در راه خداوند دار فانی را وداع کرد م ،به میل  

 

خود رفتم چون اسلام را در خطر دیدم و بدان این را که تو مانند ابراهیم ، که  

 

برای  امتحان خدا از قربانی         می خواست و او پسر خویش را میخواست  

 

قربانی کند هستی وبه امت شهید پرور اعلام میکنم کهخودم راه را انتخاب  

 

کردم و کسی به من نگفت به جبهه برو بلکه خودم این امر را یک  

 

وظیفه شرعی دانستم و عازم جبهه شدم شما مانند کوفیان نباشید  

 

که اگر امام را تنها گذاشتید  

هم در این دنیا و هم در آن دنیا جزایی سخت خواهید داشت. 

 با اعزام کردن خود به جبهه ها،  سدی عظیم و شیطان شکن در  

 

جلوی  این مزدوران آمریکا بسازید و در داخل نیز با هوشیاری تمام  

 

جلوی مزدوران آمریکا (منافقین ، فدائیها و توده و ...) را بگیرند مادرم ،  

 

اگر شهید شدم و لیاقت این را پیدا کردم

 

 

مشتهایت را گره بزنید تا ببینند با مشتهایم بر دهان امریکا کوبیدم

  

 

و دهانم را باز بگذارند تا ببینند هنگام مردن هم شعارم ا... اکبر بود.

  

سینه ام را نشان بده تا ببینند که سینه ام را آماج گلو له های شیطان  

 

قرار دادم و نگذاشتم که این مزدوران قدمی جلو تر بر دارند

 

پاهایم را صاف نگه دار تا ببینند که تا آخر ین قطره ی  خونم بر روی پای  

 

خود ایستادم.

 

و در مرگم اشک نریز که باعث شادی آنان بشود تا ببینند مادرم و  

 

مادررانم مانند کوه استوار ایستاده و خم به ابرو نیاورید.

 .

 

مادر ، همانطور که قرآن می گوید: 

 ( انا لله و انا الیه راجعون ) ما از آن خدائیم و بازگشت ما بسوی اوست

 

 بدان که من امانتی بودم که خدا مسئو لیت و نگهداری و تربیت او را به تو  

 

محول  کرده و اگر خدا جان مرا گرفت،  هیچ ناراحت نشوید و بعد از شهادت  

 

اگر اتفاقی افتاد نگوئید: که من هم شهید   داده ام ،  بلکه این جانی بود که  

 

خدا به من داد و بعد هم از من گرفت.

  

برادران و خواهرانم ، دوستان و آشنایان به راهتان که همان راه انبیاء می  

 

باشدادامه دهید و به رهنمود های امام گوش فرا دهید و وی را تنها نگذارید و از اینکه در طول زندگی آزارتان دادم باید مرا ببخشید و امید وارم که گناهانم را ببخشید مادر جان ، درست است که تو را در طول زندگی زیاد اذیت کردم ولی امیدوارم که شیرت را حلالم کنی چون اگر مادری فرزندش را نبخشد،  حتی اگر با زیباترین اتفاقات شهید بشود بدرد نمی خورد.

 

خواهرم فر زندانت را به خوبی تربیت کن

که در مکتب اسلام عزیز،  مادران سازندگان فردا می باشند و آنان را طوری بار بیاور که از سر داران رشید اسلام باشند.

 .

 برادران کوچکم ایرج و امید:

 که البته سرورم هستید، مبادا از اسلام چشم پوشی کنید که در این صورت برادر من نیستید،  بلکه دشمنم هستید ،

 درسهایتان را بخوانید که یکی از راههای پایدار بودن اسلام،  با سواد بودن افراد و سر بازان خدا می باشد.

سر و پا گوش بفرمان امام باشید، که تنها راه آزادی مسلمین پند های امام است. در ضمن برای برای اینکه خدا مرا ببخشد،  از برادران سپاه و بسیج تقاضا می کنم که به جایم نفری پنج روز روزه و در صورت امکان توانائی ، دو ماه نماز بخوانند

 برادران فریب خورده:

 به شما که گول آمریکا را خورده اید می گویم که بنشینید و یک دقیقه به آینده خود فکر کنید که چرا برادران خود را در خیابانها   می کشید شما دم از اسلام راستین می زنید،  چرا رهبرانتان نیاستادند تا بقول خودشان اسلام راستین را پیاده کنند . می دانید چرا نایستادند،  چون هدفی نداشتند و ایمانی.

 بدستور اربابشان آمریکا این حرفها و کارها را می کنند. دیدید که فرار کردند و به سوی پایگاه بزرگترین جنایت کاران ،  دزدان سیاسی رفتند و هر روز برای اسلام و امت شهید پرور تو طئه   می چینند و این را بدانید که خدا شاهد است که اگر بر نگشتید و توبه نکردید ،  توسط همین امت دستگیر خواهید شد یک لحظه به خود آئید .

به برادران حزب الهی توصیه میکنم که مواظب گرو هکها باشید مساجد را پر کنید اگر تاریخ را نگاه کنیم در طول مبارزات اسلامی مسجد سنگر بو دنش را تثبیت کرده است.

 در خاتمه به امام سلام می رسانم  و دعا می کنم .

که خدا یا از عمر من کم کن و به عمر امام بیفزای و گناهانم را ببخش و در کاروان شهدای خود قرار بده. مادرم در مرگ من اشک نریز و می دانم که نمی توانی در مرگ فرزندت گریه نکنی و برادران و خواهرانم در مرگ برادر کو چکتان اشک نریزید ولی تقاضا میکنم که اگر شهید شدم در تشیع جنا زه ام اشک نریزید که باعث خوشحالی دشمن می شود ، اگر چه او کور است ونمی داند که برای چه اشک می ریزد که شما از خوشحالی و از اینکه فرزندت و برادرتان را در راه خدا قربانی کردید،  اشک شوق میریزید. ا ز تمام شما خداحافظی میکنم

خون شهید خفته به دامان خاک وخون         

       تا مصدر لقاء الهی پریده است

با خون هر شهیدی در این خط شرف

    از هم گسسته آن چه که دشمن کشیده است

چون  نخل پر تلاوت خرمای ثمر خون  

         خرمای نخل خون وشهادت رسیده است

باشوق طره ی  جوان ، قدم استوار  خویش       

        بنهاده در نبرد زدنیا بریده است

نقاش انقلاب چروک نهیب مرگ        

         بر چهره کریه ستمگر کشیده  است 

در ضمن مرا در نزد برادر شهید عباس کلاه کج یا پائین مزارش

 خاک کنید .

 الله اکبر خمینی رهبر  ،مرگ برضد ولایت فقیه ، درود بر

 رزمندگان اسلام ،  سلام بر شهیدان مرگ بر آ مریکا ،

 

مرگ بر شوروی ، مرگ بر اسرائیل ، مرگ بر منافق

وفدائی وملی گرایی 

 

والسلام 

 

منوچهر ( طاهر) بهمئی

 

مورخ: 11/4/61

 

 

یادش گرامی و جاوید باد. 

لازم به ذکر است بعد از مدتی برادر دیگرش ایرج هم راهی عالم  

 

ملکوت گردید. 

  

 

 

 

   

علی هاشمی سردار گمنام اسلام ۲

 

       

 

 

 

علی هاشمی سردار گمنام اسلام ۲

 

دکتر محسن رضایی: 

 علی هاشمی یک جوان انقلابی حصیر آبادی بود که در کوچه پس کوچه های حصیر آباد اهواز با رژیم شاه می جنگید و در سال 57 چند بار دستگیر شد اما به طور معجزه آسایی از دست       ساواک و نیروهای شهربانی خودش را نجات داد. یک جوان انقلابی، یک جوان مبارز یک جوانی که در صف ملّت ایران برای آزادی ایران مبارزه می کرد و پس از پیروزی انقلاب در تشکیل کمیته انقلاب اسلامی حصیر آباد و کمیته اهواز نقش موثری داشت.   با تشکیل سپاه پاسداران وارد سپاه شد و سپاه حمیدیه را تشکیل داد.  

          تشکیل سپاه در ابتدای انقلاب خود، کاری انقلابی و سخت بود و کمتر از دفاع در برابر دشمن و مقابله با تجاوزات ضد انقلاب نبود چرا که سازماندهی نیروهای جوان انقلابی در قالب نیروی نظامی و با حفظ ارزش ها و فرهنگ مردمی و انقلابی کاری بسیار پیچیده و سخت بود و معمولآ کشورهای بسیار پیشرفته به عنوان مستشار سیاسی و یا نظامی در کشور های جهان سوم انجام می دهند و لذا وقتی برادری در شهری مثل حمیدیه مسئول تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می شود با انبوهی از سوالات مواجه است و نیاز به الگوهای فراوانی دارد که بر اساس آن الگوها سازمان سپاه را تشکیل دهد.

  مثلآ منابع انسانی چگونه باید باشد، گزینش چگونه صورت پذیرد، استخدام چگونه باشد، تشخیص نیروی انقلابی از غیر انقلابی چگونه باشد، ساختار سازمان و روابط چگونه شکل بگیرد، آموزشها چگونه باشد؟ لذا یک فرمانده باید تمام این مسائل را به تنهایی حل کند چرا که از طرف مرکز سپاه هم الگویی نبود. در سال های 59-58 مرکزیت سپاه هم نوبنیاد بود و دستورالعمل ها به صورت کلی صادر می شد و گاهی سرکشی های ماهیانه ای صورت می گرفت.   کسی که مسئول سپاه می شد خودش با قدرت، خلاقیت، ابداع و نوآوری همه سوالات را می بایست پاسخ دهد.و علی هاشمی به خوبی قبل از شروع جنگ، جوانان انقلابی حمیدیه را سامان داد و سپاه حمیدیه توانست پیش از شروع جنگ هم در برقراری امنیت نقش ارزنده ای داشته باشد و هم در مبارزه با اشرار و ضد انقلاب و قاچاقچیان اسلحه و مهمات موفق بود.  

             

 


  

 


تیپ 37 نور به فرماندهی شهید علی هاشمی در عملیات بیت المقدس و آزادی خرمشهر شرکت موثر داشت و با اینکه جبهه سختی در جنوب کرخه نور وجود داشت، علی هاشمی و دوستانش که عمومآ از جوانان بومی خوزستان و حمیدیه و سوسنگرد بودند ماموریت خود را در قرارگاه قدس به خوبی انجام دادند و خط دشمن را شکستند و نقش موثری در آزادسازی خرمشهر به عهده گرفتند. در آستانه عملیات والفجر مقدماتی تیپ 37 نور تبدیل به سپاه سوسنگرد شد و بعدها از دل سپاه سوسنگرد، قرارگاه نصرت را درست کردیم که تحول اساسی در جنگ به وجود آورد.

 

 


یکبار من و آقای علی هاشمی و دوستانش چند روز مانده به عملیات خیبر سوار قایق شدیم و کیلومترها رفتیم تا نزدیک جزیرۀ شمالی؛ به طوری که سیل بندهای جزیرۀ شمالی را می دیدیم و قدم زدن نیروهای عراقی را هم من شخصآ دیدم. آنچنان این نیروهای بومی که آقای علی هاشمی سازماندهی کرده بود ما را به خوبی به منطقه بردند و برگرداندند و بعد هم از لو رفتن عملیات جلوگیری کردند که فکر نمی کنم در هیچ ارتشی چنین مهارتی برای فرماندهان آنها حاصل شده باشد.
بعد از عملیات فاو، شهید علی هاشمی را فرمانده سپاه ششم کشور کردیم. که هم سپاه و هم بسیج خوزستان زیر نظرش بود و هم لشکر 5 نصر و چند تیپ دیگر. از گوشه کوشک تا چزابه که حدود 200 کیلومتر می شد، خط پدافندی سپاه ششم امام جعفر صادق (ع) بود و در واقع علی هاشمی در این میدان از سطح یک فرمانده لشکر به سطح یک فرمانده سپاه که چندین لشکر زیر نظرش است ارتقاء پیدا کرد.
  در اردیبهشت، خرداد و تیر سال 67 وضع جبهه عوض شد. چون عراق وضعیت جدیدی پیدا کرد و تمام دنیا پشت سر عراق قرار گرفتند تا جنگ را پایان دهند. همچنین مجوز استفاده از سلاح های شیمیایی و غیر متعارف از طرف دنیا به عراق داده شده بود و به عراق اجازه دادند از خط قرمز عبور کند، به کشتی ها حمله کردند، و به هواپیمای مسافربری حمله کنند. همه محدودیت ها را در جنگ از روی صدام برداشتند لذا دشمن به فاو حمله کرد و به جزایر حمله کرد و در حمله به جزایر آقای علی هاشمی که مسئول آن منطقه بود و دفاع از جزایر را بر عهده داشت تا آخرین فشنگ و تا آخرین نفس مقاومت سختی انجام داد.   این نبرد کاملآ نابرابر بود. دشمن به 300 - 200 متری قرارگاه نصرت رسیده بود. تا آن نقطه مقاومت کرد که اگر عقب نمی آمدند به دست دشمن می افتادند و به آنها گفتم که نباید اسیر شوید و سریع منطقه را تخلیه کنید، اما عراق آمد با هلیکوپتر پشت سر آنها نیرو پیاده کرد و آنها در حال آمدن به عقب با نیروهای عراقی مواجه شدند.   بر اثر استقامت شدید علی هاشمی و قرارگاه نصرت تعداد نیروهای باقیمانده حدود 15 نفر شده بود در مقابل چند لشکر تا دندان مسلح بعث. از آن 15 نفر حدود 9 نفر از طریق اختفاء در نیزارها به ایران آمدند و 2 نفر اسیر شدند و 4 نفر هم مفقود شدند. علی هاشمی جزو این عده بود که بعدها ما مطمئن شدیم که علی هاشمی شهید شده است و به لقاء الهی پیوسته است اما نحوۀ شهادت او در پردۀ ابهام است.   زندگی شهید علی هاشمی و مجاهدت و مبارزات ایشان در مقابل عراق یکی از بهترین الگوها برای اتحاد ملی است چون نژاد عراقی ها عرب بود و بیشترین مقاومت در مرزهای خوزستان هم از برادران عرب ما بود و اعراب خوزستان ثابت کردند که ایرانی هستند و به ایران وفادار هستند و نمونه بارز اتحاد ملی را ما در قرارگاه نصرت و تلاشهای فراوان شهید علی هاشمی می بینیم. علی هاشمی را می توان به عنوان نماد اتحاد ملی معرفی کرد.   آقای علی هاشمی و قرارگاه نصرت بهترین الگو برای اتحاد ملی هستند. یعنی برادری که از نژاد عرب بود اما در مقابل اعراب متجاوز بعثی و وابسته به استکبار، ایستاد و مقاومت کرد و با تمام وجود از سرزمینش و از وطنش و از ملتش دفاع کرد و با اینکه از سرّی ترین راز و رمز عملیات های جنگ تحمیلی در اختیارش بود، آن ها را در دل خود حفظ کرد و با کمال صداقت و اخلاص در تحقق دفاع مقدس از جان خود گذشت و بالاخره جان خود را تقدیم ملت ایران و کیان اسلام نمود.

یادش گرامی و جاوید باد.

  منبع: ماهنامه تخصصی راست قامتان        شماره دوم، تیر و مرداد 1386 

 

         

  تا اینکه بعد از عملیات رمضان متوجه شدیم که باید در طراحی عملیات تغییرات اساسی به وجود بیاوریم. اولین تغییر اینکه ما باید از تک های جبهه ای و رودررویی مستقیم با دشمن پرهیز می کردیم. در ابتدای سال سوم جنگ، ما به بن بست رسیدیم و هر جا حمله می کردیم شکست می خوردیم. یاید فکری می کردیم چون هر جا تک جبهه ای انجام می دادیم راه باز نمی شد.   در عملیات رمضان به نتیجه ای نرسیدیم، در والفجر مقدماتی هم به نتیجه نرسیدیم. باید جایی را برای عملیات انتخاب می کردیم که دشمن اعتقاد و باوری به عملیات ما در آن مکان نداشته باشد و اگر هم متوجه شد نتواند در مدت کوتاه وضعیت منطقه را تبدیل به تک جبهه ای بکند یعنی از یک حالت مطلوب وضعیت را به حالت نامطلوب تبدیل نکند. این سرزمین را در همان عملیات والفجر مقدماتی و انتهای عملیات رمضان پیدا کرده بودیم؛ منطقۀ هورالهویزه در جنوب و نقاطی در غرب.   نقطه اول، هورالهویزه با آبگرفتگی وسیع و باتلاقی با ابعاد تقریبی 100 کیلومتر در 40-30 کیلومتر، نیزارهایی را شامل می شد که مرز ایران و عراق از میان آنها می گذشت. و نقطۀ دیگر مناطق کوهستانی و ارتفاعات غرب کشور بود که البته منطقه غرب مناسب نبرد نیروهای ما بود اما باوراندان اینکه می شود در هویزه و نیزارها و باتلاق ها عملیات انجام داد برای دوستانی که در دشتهای خاکی به دشمن حمله کرده بودند و فرهنگ جنگ های زمینی را در خود رشد داده بودند کاری بسیار دشوار بود.   زمین، درب های خود را به روی ما بسته بود و ما مصصم بودیم که از باتلاق ها به دشمن حمله کنیم. همۀ نگاه ها به آسمان بلند شده بود. یادم می آید که من و شهید بزرگوار حسن باقری و شهید بقایی سوار هلیکوپتر شدیم و در سپاه سوسنگرد پیاده شدیم.   البته من به بچه های اطلاعات گفته بودم که شناسایی هایی در جنوب جادۀ چزابه به العماره در منطقۀ هورالهویزه آغاز کنیم. منتها من دیدم به دلیل همان عدم باور دوستان این حرف را جدی نگرفتند. به طوری که من خودم و شهید حسن باقری و شهید علی هاشمی سوار قایق شدیم و به همان منطقه هورالهویزه (هورالعظیم) وارد شدیم و وارد منطقۀ آبهای العزیر شدیم و قصدم هم این بود که به دوستان ارادۀ خودمان را برسانیم و نشان دهیم که اینجا برای ما جدی است. چون در سپاه دوستانمان براساس اعتماد و اقناع شدن کار می کردند و سلسله مراتب نظامی در بین ما معنا نداشت.   شهید باقری و شهید هاشمی مرتب در قایق به من می گفتند که شما فرماندۀ سپاه هستید نباید وارد آبهای عراق شوید و اگر شما اسیر شوید چطور خواهد شد و از این گونه حرفها. و من گفتم تا جایی که ممکن است باید به جلو برویم. آنها مرتب به من می گفتند که نباید در آبهای عراق می آمدید و اصلاً آیا شما از امام اجازه گرفته اید؟ به دوستان ثابت شد که مسئله جدی است اما به هر صورت نتوانستیم از هور در عملیات والفجر مقدماتی استفاده کنیم.
بعد از والفجر مقدماتی در جنوب غربی شهر هویزه و نزدیکی آبگرفتگی ها قرارگاهی را زدیم که
 با محوریت آقای علی هاشمی بود. قرارگاه سرّی نصرت، فرماندهی می خواست که هم بینش عملیاتی داشته باشد و هم بینش اطلاعاتی و این فرمانده علی هاشمی بود. من مرتب برای کسب گزارش به قرارگاه نصرت می رفتم اما هیچ کس از فرماندهان ما از این قرارگاه مخفی، اطلاعاتی نداشت.   حدود 8 - 7 ماه بعد از تاسیس قرارگاه نصرت من در ملاقاتی خدمت حضرت امام (ره) عرض کردم که ما داریم کار مخفیانه انجام می دهیم و حضرتعالی برای ما دعا بفرمائید. 9 ماه بعد تازه به اولین نفرات بعد از خودم یعنی برادرانم آقای شمخانی، آقای رشید و آقای صفوی گفتم و 10 ماه بعد به مسئولین اصلی کشور اطلاع دادیم که منطقه ای را برای عملیات آماده کرده ایم. سرّ نگه دار چنین راز بزرگی در جنگ، آقای علی هاشمی و جوانان غیرتمند و وفادار دشت آزادگان بودند.  
این چنین مسئله مهم و بکلی سری را با آقای علی هاشمی داشتیم و در واقع پیچیده ترین طرح و پیچیده ترین قرارگاه و پر رمزترین و رازترین قرارگاه جنگ قرارگاه نصرت بود. هیچ قرارگاهی در جنگ چنین راز و رمزی نداشت. دوستان و برادران قرارگاه نصرت کاملآ مورد اعتماد بودند و جالب است بدانید که اکثر این دوستان از برادران عرب ما در استان خوزستان بودند، شهید علی هاشمی، آقای عباس هواشمی، آقای علی ناصری، و البته شهید حمید رمضانی که ایشان اهوازی بودند. اکثرآ از برادران عرب خوزستان بودند و نشان دادند که محرم ترین و سر نگه دار ترین افراد نظام در طول هشت سال دفاع مقدس بودند. نیروهای بومی دشت آزادگان حق بزرگی بر گردن دفاع مقدس دارند.
سپاه از توانایی های بومی مردم، در شناسایی ها استفاده می کرد. ساختن چنین سازمانی با چنین شیوه های نبردی متکی به انسان هایی خلاق و سازمان دهنده است که آقای علی هاشمی بخشی از ساخت سازمان سپاه و دستیابی به نوع نبردهای سپاه را بر عهده داشت. شهید حسن باقری، آقای غلامعلی رشید، شهید احمد متوسلیان، شهیدان محمد ابراهیم همت، حسین خرازی، مهدی باکری، احمد کاظمی، مهدی زین الدین، اسماعیل دقایقی و مجید بقایی اینها نیروهای موسس بودند و تنها مدیریت نمی کردند. در تاسیس نوع نبرد و خلق تاکتیک ها و ابتکارات رزم و همچنین در مسئلۀ سازماندهی ابتکاری و رزمی و نظامی نقش موثری داشتند.
برادران قرارگاه نصرت سوار بلم ها می شدند و چهل، پنجاه کیلومتر را در آبهای عراق می رفتند و کنار دجله نیروهای شناسایی را پیاده می کردند. حتی آبراه های دجله را متر می کردند که اگر قرار شد نیروها از جایی از دجله عبور کنند، عرض دجله را در نظر بگیرند. اتوبان بغداد - بصره را فیلم برداری می کردند و اطلاعات تهیه می کردند.
آنقدر علی هاشمی و دوستانش بر هور مسلط شده بودند که یک هفته قبل از عملیات خیبر تصمیم گرفتیم همه فرماندهان جنگ را با لباس مبدل عربی و دشداشه و چفیه سوار بلم ها کنیم و فرستادیمشان به کنار دجله تا آنها به زمینی که قرار بود بسیجی ها چند روز بعد عملیات بکنند، دست بزنند و اوضاع را بررسی کنند. کافی بود یکی از فرماندهان لشکر اسیر می شد.
آقای مرتضی قربانی، آقای محمد باقر قالیباف، شهید احمد کاظمی، شهید حسین خرازی، شهید مهدی باکری، شهید محمد ابراهیم همت همۀ اینها سوار بلم ها می شدند و لباس عربی به تن می کردند و با هدایت علی هاشمی و برادران قرارگاه نصرت از این دریای عظیم هور عبور می کردند و از صبح تا شب کنار دجله می نشستند و یادداشت برداری می کردند، خط حد تعیین می کردند که گردان به گردان نیروها در کجا قرار بگیرند. حتی شهید باکری و شهید کاظمی را در جزیره پیاده کردند در حالی که دشمن در جزایر مستقر بود. این مهارت های اطلاعاتی آقای علی هاشمی و دوستانش فوق العاده بالا بود. و مسئلۀ ساده ای نبود؛ مسئلۀ بسیار بزرگی بود.
  ایشان در ایده های عملیاتی که بدست آورده بود و در نحوۀ سازماندهی بسیجیان خیلی نقش موثری داشتند. شاید هیچ عملیاتی به اندازۀ عملیات خیبر و بدر اینقدر محرمانه نبود، ما برای شکستن بن بست در جنگ، قرارگاه نصرت را تشکیل دادیم و ثمرۀ آن تلاش ها فتح جزایر خیبر و نا امن شدن جادۀ شمال به جنوب عراق بود که تا پایان جنگ از تقریباً برای عراقی ها از خاصیت افتاد و همچنین تجربۀ هور باعث فتح فاو و عملیات پیروز مندانه کربلای 5 شد. ما هم در فاو و هم حمله به پنج ضلعی و شلمچه از تجربه هور و قرارگاه نصرت استفاده کردیم. آقای علی هاشمی در بکارگیری نیروهای بومی تخصص فوق العاده ای داشت یعنی از نیروهای بومی توانسته بود عناصر اطلاعاتی زبردستی را آموزش دهد.  
به محض شروع جنگ در یک مقطع ما نیاز پیدا کردیم که تیپ ها را شکل دهیم، عملیات فتح المبین را انجام دادیم و احساس کردیم که باید در بخش «طراح» و در «کرخه نور» در جبهه سوسنگرد عملیاتی انجام دهیم و آقای علی هاشمی مسئول عملیات شد و عملیاتی را آنجا انجام دادند. وقتی این مقطع از نبرد را بررسی می کنیم، می بینیم که آقای علی هاشمی یکی از فرماندهانی است که مسئول تشکیل تیپ های جنگ می شود و تیپ 37 نور را شکل دادند. سپاه در آن زمان از یک نیروی کوچک به یک نیروی بسیار بزرگ و به صورت انفجاری توسعه پیدا کرد و راز توسعۀ سپاه در جنگ تشکیل تیپ ها بود.  

اسامی شهدای گرانقدر آغاجاری ۳

  

 

 

  

 

اسامی شهدای گرانقدر منطقه آغاجاری ۳

 

 

اسامی شهدای گرانقدر منطقه آغاجاری۳

ردیف

نام شهید

تاریخ شهادت

محل شهادت

101

گلناز صفایی لرکی

3/7/59

بمباران هوایی اهواز

102

نوروز علی صفایی لرکی

3/7/59

بمباران هوایی اهواز

103

لطیف حمودی

22/7/60

جبهه آبادان

104

ایرج کاکاخانی

24/4/61

کوشک

105

محمد رکنی

دشت عباس

106

بیژن مداحیان

107

حمزه نصاری

23/6/60

آبهای خلیج فارس

108

علی حیدری باغبادرانی

26/9/62

مهران

109

حسن چمانی ریگ

24/10/65

سومار

110

منوچهر شقاقی پور

5/1/61

رقابیه

111

محمد علی رفیعی نژاد

18/11/61

فکه

112

داریوش زمانی

17/7/61

امیدیه آموزش نظامی

113

رضا قلی اشرف

114

اسماعیل مختاری

21/3/60

دارخوین

115

قاسم مختاری

غرب کشور

116

علی محمدی

27/3/64

مریوان

117

اسماعیل گودرزی

1359

118

سید عبدالرسول سادات

شیراز به دست منافقین

119

منوچهر بهمئی

23/4/61

شرق بصره

120

محمد آقاجری

59

بندر عباس

121

عین اله آور

21/3/60

دارخوین

122

ابراهیم امیری

9/12/65

شلمچه

123

زهرا علوان نصاری

6/12/62

اروند کنار

124

125

5

اسامی شهدای گرانقدر منطقه آغاجاری ۲

 

     

 

 

 

 

 

 

اسامی شهدای گرانقدر منطقه آغاجاری۲

ردیف

نام شهید

تاریخ شهادت

محل شهادت

51

حمید ململی قلعه سفید

22/8/62

پاسگاه زید

52

فرزاد نصیرزاده

19/2/61

خرمشهر

53

غلامرضا نیکروانی

19/2/61

جزیره مجنون

54

غریب ولادت

6/6/66

فاو

55

عروجعلی ولی پور

18/11/61

فکه

56

هوشنگ مطوری

28/11/64

فاو

57

جهانگیر مؤمنی

29/1/67

فاو

58

احمدرضا احمدی

4/4/67

جزیره مجنون

59

جمشید اورنگی

21/4/67

نهر عنبر

60

خداکرم  اله قلیان

26/12/62

جزیره مجنون

61

غلامرضا حسن زاده

4/10/65

ام الرصاص

62

نجفقلی خلیلی

8/12/62

جزیره مجنون

63

اسماعیل دشمن زیاری

23/4/61

کوشک

64

بارون شیرعلی

30/8/60

آبهای خلیج فارس

65

امان اله فولادی وندا

18/11/61

شیب نیسان

66

اصغر قنواتی

28/11/64

فاو

67

اکبر فرهادی

4/4/67

جزیره مجنون

68

عباس کاظمی اسفه

8/12/62

دجله و فرات

69

حسن کلاه کج

29/11/64

فاو

70

محمد رشید جعفری

18/11/61

شیب نیسان

71

رمضان جهانتابپور

6/8/66

فاو عراق

72

نوری حسن پور ثوامری

9/2/61

دارخوین

73

منوچهر قشقایی پور

5/1/61

رقابیه

74

غریبعلی دژمند

18/11/61

شیب نیسان

75

عبدالمجید زادبود

26/10/65

دجله و فرات

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

4

اسامی شهدای گرانقدر منطقه آغاجاری

ردیف

نام شهید

تاریخ شهادت

محل شهادت

76

عبدالحمید زادبود

23/12/61

جزیره مجنون

77

اصغر سوقی

27/10/65

شلمچه

78

مذکور شهبازی

5/7/59

بمباران هوایی اهواز

79

اسماعیل گودرزی

خرمشهر

80

حسین طیبی

24/12/65

شلمچه

81

یاور عباسی لرکی

3/7/59

بمباران هوایی اهواز

82

اسفندیار طاهری

8/9/60

بستان

83

پرویز صفایی لرکی

3/7/59

بمباران هوایی اهواز

84

الیاس قنواتی

1/11/65

شلمچه

85

نصراله قنواتی نژاد

25/4/65

فاو

86

محمد قنواتی

28/4/67

بمباران هوایی ماهشهر

87

پرویز کاظمی

19/10/65

غرب رود کارون

88

علیرضا گیاهخوار

22/12/64

فاو

89

علیرضا صادقی

14/7/65

پالایشگاه بیدبلند

90

مظفر معنوی

65

بمباران هوایی امیدیه

91

حبیب اله آباد

4/4/67

جزیره مجنون

92

شکر اله زنگنه

29/11/64

فاو

93

عبدالرضا ساری شرفی

19/7/59

خرمشهر

94

ابراهیم مطوری

4/4/67

فاو

95

علیمراد کرمی

61

96

عزیز سالمی اصل

19/10/59

اروند کنار

97

محمود سالمی اصل

19/10/59

اروند کنار

98

منصور سالمی اصل

19/10/59

اروند کنار

99

کرمعلی صفایی لرکی

3/7/59

بمباران هوایی اهواز

100

افلاطون صفایی لرکی

3/7/59

بمباران هوایی اهواز

 

اسامی شهدای گرانقدر منطقه آغاجاری ۱

 

  

  

 

 

 

 

 

 

اسامی شهدای گرانقدر منطقه آغاجاری

ردیف

نام شهید

تاریخ شهادت

محل شهادت

1

عین اله آور

21/3/60

دارخوین

2

ابراهیم امیری

9/12/65

شلمچه

3

داد علی آزادی وش

6/12/62

هورالهویزه

4

رضا آقاجری

4/4/67

طلائیه

5

محمد علی آذری

21/1/62

فکه

6

ناصر ایزد

2/2/61

غرب کارون

7

احمد آقاجری

18/1/61

فکه

8

مهدی بیغوله

4/2/63

جزیره مجنون

9

محمدرضا بلادی

28/3/60

دارخوین

10

غلامعباس بخرد

2/7/59

پالایشگاه آبادان

11

امیر بامری زاده

1/8/61

زندان موصل عراق

12

رمضان برمشوری

9/7/61

سومار

13

حمیدرضا بهمئی

6/12/62

دجله و فرات

14

محمدعلی پوسایی

20/2/61

غرب رود کارون

15

عبدالحسین پورنصاری

25/6/60

آبهای خلیج فارس

16

علی اکبر تاراج هفشجانی

2/7/59

خرمشهر

17

مهدی باصری

31/4/67

سومار

18

بایرام حسین پور

27/12/61

جاده امیدیه - ماهشهر

19

حسین چکی

7/1/61

کرخه نور

20

قاسم جمعه پورنیان

7/12/64

شطعلی

21

غلامرضا جهانگرد

23/4/61

شرق بصره

22

حیدر  جام گوهری

4/3/67

شلمچه

23

علی  حیدری

26/9/62

مهران

24

محمد  حسن زاده

7/7/60

دارخوین

25

بهنام خاوری

10/2/61

غرب رود کارون

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  

 

2

اسامی شهدای گرانقدر منطقه آغاجاری

ردیف

نام شهید

تاریخ شهادت

محل شهادت

26

یداله رمضانی پور

21/2/65

پالایشگاه گاز شهید مکوندی

27

علی سالاری

4/12/62

جزیره مجنون

28

داریوش زمانی

17/7/61

آموزش نظامی

29

غلامعباس سلیمانزاده

21/3/60

دارخوین

30

عباس سادات الموسوی

23/10/59

دارخوین

31

غلامحسین سرمکس

29/11/61

شیب نیسان

32

ولی اله سرمکس

1/9/66

ماسوت

33

جمشید شیرشکن

27/3/64

مریوان

34

حسین داودی

30/3/60

آغاجاری- آموزش نظامی

35

رستم دیلمی

31/4/67

سومار

36

علی کرم دهبان

28/11/61

فاو

37

نوراله طواف

18/11/61

فکه

38

سید جواد طیبی

6/12/62

دجله و فرات

39

عباسعلی عباسی لرکی

3/7/59

بمباران هوایی اهواز

40

ولی اله عباسیان

6/12/62

هورالهویزه

41

بهروز عطوفت

5/7/60

دارخوین

42

احمد عبداله زاده

24/1/63

آغاجاری

43

مصطفی کوهگرد

6/12/62

دجله و فرات

44

عباس کلاه کج

20/2/61

غرب رود کارون

45

اسماعیل کنارکوهی

28/11/64

فاو

46

اردشیر کریمی مطلق

22/4/61

کوشک

47

صیدال ملحانی

27/1/63

غرب کشور

48

نعمت اله موسوی

18/11/61

شیب نیسان

49

محمد موسوی

24/12/64

فاو

50

رمضان مؤمنی

18/11/61

شیب نیسان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

یادشان گرامی و روحشان شاد باد 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پاسدار شهید اصغر سوقی:

 

 

      

 

پاسدار شهید اصغر سوقی:

از افرادی بود که حالت معنوی خاصی داشت. اکثر افراد به او می گفتند که تو  

 

شهید می شوی. ما را فراموش نکن. برای ما هم دعا کن.

اصغر با خلوص نیت خاصی می گفت : شهادت نصیب خوبان می شود ولی من....

در نماز و  عبادت در مقر تیپ همیشه جلو دار بود. تا صدای اذان بلند می شد ،  

 

با  عجله وضو می گرفت و به طرف مسجد می رفت و نمازش را با خلوص و  

 

حالت معنوی خاصی می خواند. در جبهه هم همینطور بود. نماز شبش را در  

 

موقعی که اکثر رزمندگان بر اثر خستگی در خواب بودند ، می خواند و در دل  

 

شب و در بیابان های  جبهه ها گریه ها می کرد و شاید از خدا می خواست که  

 

شهادت را نصب او کند و دعایش خیلی زود مستجاب شد و در جبهه بر اثر  

 

ترکش  خمپاره به دیدار معشوق شتافت و به پرواز خود ادامه داد.  

 

شهادت او تمام افرادی که حتی یک بار هم او را دیده بودند ناراحت کرد و

اشک همه را در آورد و بر ماست که ادامه دهنده ی  راه خونبار او باشیم.

                                                    یادش گرامی و جاوید باد... 

    

یاد خط شکنان گردان انشراع آغاجاری

  

 

 

 

 

یاد خط شکنان گردان انشراع آغاجاری

جانبازان شیمیایی که بر روی تخت  نقاهتگاهها در انتظار شهادتند.

 

ماهی های سرخ عاشق ، توی حوضی از اسیدن

               دلشون یه دریا درده ، کی می دونه ، چی کشین

 

می دونی چه دردی داره ، بی صدا ترانه خوندن

              می دونی چه سوزی داره ، تو آتیش نفس کشیدن

 

هد هد صبا شدیم  و هفت شهر عشقوگشتیم

             ما نفس کم  نیاوردیم ، معلومه  کیا   پریدن

 

سینه آتیش خلیله ، اینجا عشقه که دلیله

             ببین این دلای عاشق ، چه بهشتی آفریدن

 

بچه های خط دوم ، سرشون به خاک ، اما

             بچه های خط اول، آسمونو سر کشیدن

 

فکر اون گلای سرخم، که سرا رو خم نکردن

              می میرن ، ولی نمی گن که گلوشونو بریدن

 

              لاله ها کی گفته، همونایند که رفتن ؟

               اینایی گه پرشکسته ن ، مگه کمتر از شهیدن

 

                     علیرضا قزوه

 

 

آخرین اذان دلنشین. شهید علیرضا حیدریان

 

 

 

 

  

 

آخرین اذان دلنشین:

روایت از قدرت الله خارا از رزمندگان دفاع مقدس

 

نیروهای رزمنده ی آغاجاری در قالب یک گردان در سال 1360 در جبهه ی شوش دانیال مستقر شده بودند. از طرف فرماندهی فرمان حرکت به طرف خط مقدّم صادر شده بود.مغرب در محلی استراحت کردیم. شهید علیرضا حیدریان از آرپی جی زن های ماهر ،  با آن حالت خستگی ، وضو گرفت و با صدای بلند اذان بسیار زیبایی خواند. طنین صدای دلربایش خستگی را از تن همه بیرون کرد.همه در آن بیابان جذب صدای او شده بودن و همه وضو گرفته و نمازشان را خواندند...

هنگامی  که عملیات فتح المبین آغاز گردید ، علیرضا حیدریان که سر از پا نمی شناخت ، با آرپی جی 7 به شکار تانک های عراقی رفت  و در قسمتی از جبهه که جلوتر از نیروها حرکت می کرد ، عراقی ها او را محاصره کردند و قصد دستگیرش را داشتند که او با آنان درگیر و بر اثر تیراندازی مزدوران عراقی از قفس دنیا به سوی جهان باقی هجرت گزید و به خیل شهیدان انقلاب پیوست و پیکر پاک و مطهرش به آغاجاری منتقل و با شکوه فراوان تشییع و در قطعه ی شهدای این منطقه و در کنار دیگر دوستان و همسنگرانش آرام گرفت. شهید علیرضا حیدریان که از نیروهای بزرگ شده ی آغاجاری بود، علی رغم اینکه خانواده اش به گچساران رفته ودند ، آنقدر در جبهه ها ماند تا به درجه ی رفیع شهادت نائل آمد و عااقبت در همین شهر هم به خاک سپرده شد.

 

 

یادش گرامی و پر رهرو باد

  

 

    

 

 

آسیب سلاح های شیمیایی

 

  

 

 

 

آسیب سلاح های شیمیایی به

 

               ١٠٠ هزار نفر  از ایرانیان

 

مدیر عامل انجمن حمایت از جانبازان شیمیایی

 

کشور گفت :

 

٣٥٠ بار بمباران مناطق کشور در زمان جنگ

 

 باعث شد که یکصد هزار نفر از سلاح های

 

 شیمیایی آسیب ببینند. رژیم عراق برای اولین

 

 بار در جهان ،  با استفاده از گازهای شیمیایی

 

  ، اعصاب ، خردل ، تایون و سارین بیش از 350

 

نقطه از مرزها و شهرهای کشورمان را بمباران

 

شیمیایی کرد که ۳۰ مورد آن مربوط به مناطق

 

 غیر جنگی و شهرها می باشد. در این بمباران

 

یک میلیون نفر  این مواد را استشمام کردند که

 

دزهای آن پایین می باشد. ... جنگ ایران و

 

عراق طولانی ترین جنگ جهان بود و کشور ما

 

در این جنگ ۱۸۳ هزارشهید و ۶۰۰ هزار جانباز

 

تقدیم انقلاب نمودند....

 

 

 

 

 

یادواره ی ٢٠٠ معلم شهید شهرستان رامهرمز:

 

 

   

 

 

یادواره ی ٢٠٠ معلم شهید شهرستان رامهرمز:

 

یادواره ی ٢٠٠ معلم شهید شهرستان رامهرمزبا شکوه فراوان

برگزار گردید. دکتر حاج بابایی وزیر آموزش و پرورش طی سخنانی

از مقام شهداء تجلیل نمودند وگفتند :

ما برای این یادواره ی شهدا را برگزار می کنیم  ، برای اینکه 

همیشه از خدا می خواهیم ما را در صراط مستقیم و مسیر شهیدان

قرار دهد. شهید یک نام نیست ، بلکه یک راه است...

باید راه شهیدان را اشتباهی نرویم و آن را عوض  نکنیم.  شهیدان

دنیا رامتحول خواهند ساخت. امروز ملت ایران سرافرازند و برای

گذشته و آینده کاری برای حساب باز  کرده اند. ما راه را اشتباه

نرفته ایم ،

زیرا یاد شهیدان را فراموش نکرده ایم. یک روز در این خوزستان

برای شکستن مقاومت مردم ، بمب شیمیایی استفاده شد ، اما مردم

عقب نشینی نکردند. امروز دشمن از بمب هایی استفاده می کند که

هزار بار ازبمب های شیمیایی قبل خطرناک تر است. ماهواره ها ،

فیلم ها و دیگر برنامه ها از      جمله ی آنهاست. کسی که ازبمب

خطرناک فرهنگی امروز استشمام می کند ، می میرد و هر کس هم

به آن نگاه کند ، خواهد مرد. هر حرکت فرهنگی ، مخدر برای غبار

آلود کردن چهره های شهیدان است.

خانواده ها باید مراقب  فرزندانشان باشند

و نباید دست فرزندانشان را از دست شهداء جدا کنند .

دست شهیدان ، امروز دست رهبری است و صراط مستقیم

امروز رهبر است. رهبری که دنیا دربرابر او زانو زده است و        

همه ی کشور ها ارتباط نزدیک با ایران دارند، در صورتی که این

ارتباط با آمریکا کم است  ،

یا وجود ندارد  که این  از برکت خون

شهداست. هر افتخاری که در دنیا داریم به خاطر دین اسلام است...

کسی که بخواهد مسیر شهیدان را منحرف کند ، خداوند در همین

دنیا او را به سزای عملش می رساند. اگر می خواهید کشور رشد

یابد ، باید به آموزش و پرورش  نگاه کنید.  چهل هزار دانش آموز

و معلم در دوران دفاع مقدس شهید شدند ، البته همه ی شهیدان

معلم بودند. اگر   نگاه کلیدی به آموزش و پرورش شود ، کشور

نجات و توسعه می یابد......

 

 

یادواره ی شهدای شهرستان فسا

  

 

 

یادواره ی شهدای شهرستان فسا

یادواره ی یک هزار شهید شهرستان فسا با شکوه فراوان برگزار شد.  

 

در این یادواره سردار قاسم سلیمانی طی سخنانی گفتند : 

برگزاری یادواره ی شهداء  سد محکمی در مقابل تهاجم فرهنگی دشمنان است  

 

و هیچ عملی تاثیرگذار تر  و زیبا تر از این کاری نیست.اگر فردی حقیقت جنگ 

 

 را بداند و آن را  بیان کند ، هیچکس  نخواهد توانست چیز گزافی  را به چنگ  

 

 نسبت دهد... 

یادواره ی حاج محمد ابراهیم همت:

 

 

 

 

یادواره ی حاج محمد ابراهیم همت:

یادواره ی سردار رشید اسلام حاج محمد همت  

 

فرمانده ی  دلاور لشکر ۲۷ محمد رسول الله و ۷۲۵

 

شهید شهرستان شهرضا با شکوه فراوان برگزار 

  گردید. در این مراسم سردار کریم نصر طی 

  سخنانی  گفت : « شهید همت در عملیات 

 فتح المبین نقش بسزا و تعیین کننده ای داشت. پیام

شهید همت در طول عمر با برکتشان این بود که  

 اطاعت از رهبری اصل است و امروز مانند دوران  

 

دفاع  مقدس جنگ تمام عیاری بر علیه ایران  

 

اسلامی شروع شده است  و دشمن اعتقادات و  

 ارزش های اسلامی را هدف قرار داده است و با  

 ابزارهایی مانند ماهواره و  سایت های مستهجن  

 اهداف خود را دنبال می کند. از اهداف دیگر دشمن  

 مایوس کردن جوانان از اسلام و انقلاب است و تنها  

 راه فائق آمدن بر این توطئه ها ، تبعیّت از رهبری

است. ایشان از شهدای شهرضا در طول دفاع  

 

مقدس تجلیل کرد....

به یاد شهدای آغاجاری

  

 

 

 

 

 

به یاد شهدای آغاجاری که بعد از سالیان به شهرمان  

 برگشتند.

شعر از احمد رفیع دبیر ادبیات مدارس شهر آغاجاری

      ای تبار زخم دار روح پاک   

                        

                                       مدفنی از استخوانها وپلاک

     ای به اشکت خاک صحرا ترشده

  

                                           لاله در بی کسی پر پر شده

      ای  نمازت  قبله   آئین   ما 

   

                              طاق ابرویت نهاد دین ما

    مانده در جان ملولت درد دین

    

                       از طریق القدس تا فتح المبین

     ای خروش موجها از دامنت

       

                          خاکریز جبهه ها شد مدفنت

    خط شکن خط مقدم مال توست

   

                      لشکری از قلبها دنبال توست

     می برد سنگر به سنگر  در به در

    

                       در پی یک قلب مفقودالاثر

     آشنا ی جبهه های خصم سوز

          

                   همسفر با خط رهبر تا هنوز

      بشنو ای آواز سرخ نیشتر

          

                           هرکه زخمش پیش دردش بیشتر

      زخم خونین پرپروازها    

          

                        بغض دردل مانده آوازها

      ناله های خفته در شبها غریب 

           

                 اشکها را تا خدا پیموده اند

      یاد بیرقها یا صاحب زمان 

           

                       دستها وروزهای امتحان

                      یادآن شبهای جنگ وشورشعر

      

                      یاد پرجمهای یا زهرا (نی) بخیر

کشف پیکر۵شهید دفاع مقدس:

  

 

 

 

 

کشف پیکر۵شهید دفاع  مقدس:

سرهنگ حسین عشقی رئیس کمیته ی جستجوی  

 

مفقودین گفت :

 

از ۵شهید کشف شده ، دو شهید  مربوط به عملیات  

 

بدر و خیبر در سال ۶۲ و۶۳و سه شهید از سربازان  

 

لشکر ۹۲ زرهی خوزستان هستند که در دوم مهر ماه 

 ۵۹در منطقه ی هورالعظیم به شهادت رسیدند

تاکنون پس از پایان جنگ در طلائیه و هورالعظیم پیکر 

 

 ۴۰۰۰ شهید کشف گردیده است... 

یادشان گرامی  و روحشان شاد باد

 

به یاد آنان که تحمل ماندن را نداشتند

 

 

 

به یاد آنان که تحمل ماندن را نداشتند ... 

نوشته های دوستان :  

کبوتری دیدم به خون آغشته  

گفتمش به کجا ها پر میکشی  

گفت : به آنجا که باد گلبرگهای لاله ها را می برد 

 راستی، به کبوتری که پلاک ندارد ، چه می گویند؟  

در گلزارها، روی بعضی از سنگها نوشته اند ، شهید گمنام مگر میشود شقایق ، بی نام باشد؟  

مگر میشود که نام شهید ، گم باشد؟  

هر نام، به اعتبار (( شهبد )) نامی میشود 

 

. ----------------------------------------------------------- چی میشه اگه یکبار دیگه بیایی  

.... با همون لبخند های مهربان و آسمانی 

.... چی میشه اگه یکبار دیگه ، 

 فقط یکبار دیگه بیایی و بگی بچه ها چتونه ؟! 

 دمتون گرم، بابا دنیا ارزش این حرفا رو نداره 

.... و دوباره ماها رو با هم آشتی میدادی 

..... چی میشه اگه دوباره زمان به عقب بر میگشت 

..... و من چقدر بی امان بغضم می ترکید وقتی که پرچم ایران را بر تابوتت کشیده بودند و فریاد هایی رو میشنیدم که می گفتند: این گل پرپر از کجا آمده.....  

(حرف های تنهایی.... سایه روشن) 

 بر اساس خاطره ایی از شهید حمید ململی.... 

 (حرف های تنهایی.... سایه روشن)   

 

------------------------------------------------

 آمدی پروانه‌ای تر با تو بود یادِ زنبق‌های پرپر با تو بود گریه بر آغوشمان پیشی گرفت  

یک بغل بوی کبوتر با تو بود (استاد علی بداغی ) شاعر بلند آوازه ایل غیور بختیاری ********************************************* انگار که از پنجره این جا خبری نیست 

 از پچ‌پچِ پاییز و پرستو خبری نیست  

جز باد که تابوتِ مرا می‌برد از یاد 

 در کوچه‌ی بی‌حادثه‌ها رهگذری نیست 

 ( استاد علی بداغی ) ******************************************* بی روی تو با این همه روشن چه کنم؟  

با پنجره و نسیم و سوسن چه کنم؟  

در خلوتِ خاکستریِ خاطره‌ها  

جز تکیه به شانه‌های شیون چه کنم؟  

(استاد علی بداغی ) ****************************************** ز پشتِ ناگهان طوفان به‌درشد  

وساطت‌های دریا بی‌اثر شد  

میانِ بارشِ آهسته‌ی برف شقایق در پرِ قو غوطه‌ور شد  

علی بداغی ******************************************* 

 در این تنهانشینِ بی‌قراری 

 که غیر از بی‌کسی سهمی نداری  

مگر خوابی گشاید پَر قناری!  

که سر بر دامنِ زنبق گذاری  

 

 

 

وصیت نامه پاسدار شهید هوشنگ مطوری

 

 

 

وصیت نامه پاسدار شهید  

                                هوشنگ مطوری  

 

 

    

 

اشهدان لا الا الله و اشهدان محمداً  رسول الله و اشهدان علیاً ولی الله

 

         با درود  بی پایان به آقا امام زمان (عج)و با سلام بر نائب بر حق او امام خمینی و درود و سلام بیکران بر شهیدان از صدر اسلام تا شهیدان گلگون کفن جنگ تحمیلی و درود بر پدر و مادرانی که فرزندان خود یعنی پاره ا ی  از تن خود  را ، به جهبه های حق علیه باطل می فرستند.

 ای برادران و خواهران دنیا را بر آخرت انتخاب نکنید که رسول خدا(ص)

می فرمایند:

 پس دنیا را برای معاد و حیاه اخروی خویش بکار نگیرید. الدنیا مزرعه الاخره برهمه شما باد که صمیمانه و خالصانه پیروی از امام که اطاعت از امام فرمان خداست،  همانطوری که در قرآن آمده است:

 اطیعو اله و اطیعو الرسول و اولی  الا مر منکم .

ای ملت،  تنها امید امام به خدا و شماست. امام را در یابید و مبادا از بیعت با حضرتش سر باز زنید  و به یاد آورید سر نوشت مردم کوفه و بی وفائیشان و شکستشان را . از همه ی  شما ، ملت شهید پرور می خواهم که از روحانیت متعهد مسئول پیروی کنید. چرا که چراغ راه و راهنمایی هستند که ما را به هدف نزدیک تر میسازند. اگر می خواهید به هدف برسید و قلب همگی شما جهت رسیدن به هدف می تپد ، روحانیت را تنها نگذارید که از قافله ی انسانیت عقب می مانید و یا به جلو می روید که هر دو برابر با نابودی شماست. در تمام مسائل بکوشید و مسئولین را یار و یاور باشید و کمتر مشکلات را به رخ بکشید و خدا شاهد است همگی مسئولید،  برای آنها محرم راز باشید نه خودتان برملا کنندگان مشکلات و کمبود ها باشید.

 

 

 

 

 برادران و خواهران سفارش باد شما را به روآوردن به قرآن آن را بخوانید که سعادت در تفکر و تعقل در آیات قرآن میباشد وبه آن عمل کنیدف  چون که دشمنان ما از قرآن خیلی می ترسند و همیشه جهان خواران سعی داشتند قرآن را از میان ما مسلمانان بر دارند،  چون قرآن راه سعادت را پیش روی ما می گذارد و از خواهران گرامی می خواهم که حجاب خود را حفظ کنید چو ن بی حجابی یک عمل شیطانی و ضد خدا و پیامبر و امامان است و از کلیه برادران وخواهران حزب الله میخواهم ، به پاس خون شهدا هم که شده جلوی بی حجابی را بگیرند  .

 

والسلام و علیکم و رحمت الله و برکاته

هوشنگ مطوری

 

   

  

 

    

وصیت نامه ی شهید اصغر قنواتی

       

 

 

 

 

 

وصیت نامه ی شهید اصغر قنواتی

 

 

                             

 

بسم الله الرحمن الرحیم

انالله و انا الیه را جعون

ولا تقولو لمن تقبل فی سبیل الله اموات بل احیاء ولکن لا تشعرون

به کسانی که در راه خدا کشته شده اند مرده مگویید ، آنها زنده هستند ولی شما نمی دانید .

با درود به پیر مرد جماران و با درود و سلام بر تمامی شهیدان و با سلام بر شمشیر زنان راه خدا ،حقیت چیزی برای وصیت نوشتن ندارم فقط چند کلامی را زو نیاز است . ای خدا ستایش و حمد مخصوص توست . ای یاری کننده و تنها معبود ناس . ای اقیانوس رحمت ای خداوند قادر و عظیمم و ای پروردگار ی که هستی به یکتایی میخواندت . ای مهربانترین مهر بانان و ای خدای بخشنده ترین بخشنده ها . ای قدوس عدالت گستر هستی . ای مالک یوم الدین اکنون که عازم جبهه حق علیه باطل هستم نمیدانم که آیا لیاقت شهادت در راه اسلام علیه نصیبم میشود یا نه ؟ و اگر هم این افتخار نصیبم شد و با شهدای صدر اسلام حسین بن علی (ع) و دیگر یارانش قرار میگیرم ؟ نمیخواهم زیاد سرتان را درد بیاورم ولی این وظیفه ای  است که بر دوش هر مسلمان که وصیتی داشته باشد . مزاحمتان نمیشوم عرضی به آن صورت ندارم عرض کوچکی دارم که امید وارم مورد قبول باشد انشاءالله خواهران و برادران دنیا را بر آخرت انتخاب نکنید که رسول خدا حضرت محمد (ص) فرموده این دنیا را برای معاد خود و حیات اخروی خویش بکار بگیرید

 

 

 

 ( الدنیا مزرعه الاخره ) برادران وخواهران برهمه شما باد صمیمانه و خالصانه پیروی از امام که اطاعت از امام فرمان است (( اطیعوا... و اطیعو الرسول و اولی الا مر منکم )) ملت تنها امید امام به خداست امام را دریا بید مبادا از بیعت با حضرتش سر باز زنید . بیار آورید سر نوشت مردم کوفه و بیوفاییشان و پیمان شکنیشان را برادران و خواهران . سفارش با د شما را به روی آوردن به قرآن ... آنرا بخوانید که نجاتتان در تفکر تعقل در آیات آن است برادران و خواهران از همه شما خواهشمندم که از روحانیت متعهد و مسئول پیروی کنید چرا که چراغ راه و راهنمایی هستند که ما را به هدف نزدیکتر میسازند اگر میخواهید به هدف برسید و قلب همگی شما جهت رسیدن به هدف می تپد رو حانیت را تنها نگذارید که یا از قافله انسانیت عقب می مانید و یا به جلو می روید که هر دو برابر نابودی شماست . در تمام مسائل مسئولین را یار و یاور باشید و کمتر مشکلات را به رخ بکشید که خدا شاهد است همگی مسئولید برای آنها محرم راز باشید نه خودتان برملاء کننده مشکلات و کمبود ها باشید بطور کلی خود را جهت ظهور امام زمان آماده سازید برادران و خواهران سفارش بر نمازتان مسجد ها را پر کنید و تا میتوانید به جامعه خدمت کنید و آنرا سبک نشماری نافله را به جای آورید خصو صاً نماز شب را به جای آورید و کلیه برادرانی که توان رزمی دارند و می توانند در جبهه ها حضور پیدا کنند خود را معطل نکنند و به سوی جبهه ها که جایی با صفاتر و رو حانی تر از سنگر های خط مقدم نیست خود را برسانید .به سنگر ها ی امام زمان که این افتخار نصیب هر کس نمی شود سعی کنید این افتخار را نصیب خود کنید .

 

                 پدر و مادر م . از زحماتی که برای من کشیدید تشکر میکنم و حقیقت خجالت میکشم که این را بگویم چون من نتوانستم آن زحمات را جبران کنم ولی مجبور هستم مرا ببخشید و حلالم کنید چونکه ما یک امانت پیش نیستیم و این امانتد دیر یا زود باید به صاحبش برگردد ما باید خود را بسازیم و اسیر دنیا  نشویم  باید بدانیم که روز قیامتی وجود دارد و گول منافق را نخوریم . سکوت در برابر منافق و صدام و دیگران خیانت به قرآن است پدر و مادرم این را بدانید که میدانید تمام کسانی که در سنگر ها ی اسلام دفاع می کردند چشمهایشان از شدت اشکی که به عشق و خوف خدا ریخته بود صدمه دیده شکمهایتان از روزه های فراوان لاغر شده و لبهایشان از دعا خشکیده و رخسار شان از بیداریها ی شبانه  زرد گشته اما به چهره های آنان همواره غبار پر طراوت نشسته بود .آری برادران من این چنین کسانی بودند که رفتند پس راستی سزاوار است که تشنه دیدار شان باشم مادرم هر وقت به یاد من افتادی . یاد آن مادران فرزند در آغوش را بسوی لو له های مسلسل شتافتند بیاد آر ...... 8- خواهرانم و برادرانم . امیدوارم که مرا ببخشید و مرا هلال کنید چون خیلی حق گردنم دارید و امیدوارم که مرا ببخشید و حلالم کنید . اما خواهرانم . فرزندانت (پسرانت ) را همچون علی اکبر علی اصغر قاسم و عباس بزرگ کنید و ( دخترانت ) را همچون زینب وار بزرگ کنید و آنها را از همین کوچکی به قرآن دعوت کنید 9- وای شما برادران عزیز . سلاح بر زمین افتاده ام را بر گیرید و بر سینه تان بفشارید که تنها یادگار من است و باید گلو له های سر بی  اش را بر قلب دشمنان اسلام فرود آورید و جای خالیم را در سنگر پر کنید که امروز درخت اسلام نیاز به آبیاری خون من و تو دارد . و اما برادرانی که از من ناراحت و دلخور هستند امیدوارم که به بزرگی  خود مرا حلال ببخشند . خدایا از تو میخواهم که

                         مرگم را کشته شدن در راه خود قرار بدهی با دوستانت زیر پرچم رسول ت ( یک مقدار نماز و روزه بدهکار هستم و از برادران حزب الله و مسلما ن و از دوستان خصو صاً از برادران  سپاه و بسیج میخواهم که برایم بگیرند . ( مرا پایئن پای شهید حمید بهمئی خاک کنید.

                        ( لاله این چمن آلوده برنگ است هنوز  ***

                                   سیر از دشت نینداز که جنگ است هنوز

                            بیا مادر حلالم کن که عزم ترک جان دارم             

                                       به دیدار افروزی عروج آسمان دارم

                                بنه بر بسته با عزمی گذر از مرزجان دارم  

                                     این گلخن هوای گردش باغ چنان دارم

 

خدایا خدایا تا انقلاب ،مهدی خمینی را نگهدار

 

خدا نگهدار

من الله التوفیق

اصغر قنواتی                                                                             

مورخه : ۱۸/۱۲/۶۳

 

                  

 

نگاهی به زندگی سردار رشید اسلام علی هاشمی ۱

  

        

 

 

 

 

نگاهی به زندگی سردار رشید اسلام علی هاشمی ۱

 

به بهانه ی برگزاری اولین یادواره ی این شهید

 

در سال ۱۳۴۰، کودکی در شهر اهواز چشم به جهان گشود که نامش را علی نهادند. کودکی او مصادف با دوران سیاه ستم‌شاهی بود، و علی هاشمی از همان زمان با افکار سبز و روشن اسلام پیوندی عاشقانه یافت.
وی ارتباط تنگاتنگ خویش را با کوثر زلال وحی از همان سنین حفظ نمود و تفسیر قرآن و درس اخلاق را از برنامه‌های مهم خویش قرار داده و با علاقه و ارادتی که به نماز داشت مرید و مؤذن مسجد شد.هاشمی پس از پیروزی انقلاب با تکیه بر مطالعات عمیق و آگاهی‌های دینی خود در بحث‌های گروهک‌های مختلف شرکت کرده و با بحث‌های منطقی آنان را به تسلیم در برابر اسلام وامی‌داشت. وی از همان زمان ابتدا عاشق و دلباخته امام (ره) و پیشتاز مبارزه بود و به همین دلیل به قصد خدمت به نظام وارد کمیته انقلاب شد و سپس به همراه حسین علم الهدی، آقایی و .... جهت تشکیل بسیج و سپاه تلاش‌های بسیاری نمود.زندگی در جنگ مرحله نوینی از دوران پرتلاطم حضور حاج‌علی در دنیای خاکی بود اوج ایثار و رشادت او در شناسایی‌هایش نمایان بود. آنچنان که تمام طرح‌های عملیاتی‌اش را با تعداد اندکی نیرو با موفقیت به انجام می‌رساند. با گسترش محورهای عملیاتی، حاج‌علی تیپ ۳۷ نور را در محور حمیدیه تشکیل داد. و پس از عملیات بیت‌المقدس توانست سپاه بستان و هویزه را تشکیل دهد. ایجاد پاسگاه‌های مرزی و مسئولیت پدافندی کل منطقه از فعالیت‌های دیگر او بود.
وی پس از تشکیل قرارگاه «نصرت» و ارائه طرح کلی عملیات خیبر و بدر، مسئولیت سپاه ششم امام جعفر صادق (ع) را عهده‌دار شد که حاصل آن سازماندهی ۱۳ یگان رزمی و پشتیبانی در استان خوزستان بود.و شاید به همین دلیل او را سردار هور نامیدند. سرانجام قرارگاه نصرت در محاصره‌ی دشمن قرار گرفت و تعدادی از نیروهای اسلام به اسارت نیروهای بعثی درآمدند و علی هاشمی چهره محبوب و خندان عرصه‌های عشق و ایمان سرانجام در چهارم تیر ماه سال ۱۳۶۷ در سن۲۷ سالگی به آسمان پیوست و نامش ستاره درخشانی شد بر تارک تاریخ ملت ایران تا نسل فردای ایران راه درست زیستن را از او بیاموزند.

یادش گرامی و جاوید باد

بر ماست که ادامه دهنده ی راهش باشیم. 

 

 

 

 

یادواره ی شهدای ایلام:

 

  Go to fullsize image

 

 

یادواره های شهدای دیگر شهر ها:

یادواره ی شهدای ایلام:

رئیس مجلس شورای اسلامی در یادواره ی ۱۲۰۰ شهید شهرستان ایلام طی سخنانی گفتند : اکنون از سرداران ایرانی با افتخار یاد می کنیم و یاد آنها در قلب مردم است ، اما در مقابل  از سرداران عراقی یادی نمی شود و نفرین بر آنها می فرستند. همات طوری که  اکنون صدام را  نفرین می کنند ، این همان تفاوت  مسیر حق و باطل است. مسیری که

در را ه خدا طی شود، پایدار و جاویدان است و از یاد نمی رود و همواره این مصاف در طول تاریخ وجود داشته است. شهدا راه حق را نشان می دهند به گونه ای  که اکنون برای پیدا کردن راه حق از باطل  باید راه شهدا را پیمود ، واکنون بعد از ۱۴۰۰ سال  حق و باطل  را از راه سیدالشهداء درک می کنند. کاری که شهدا کردند  با هیچ صنف دیگری  قابل مقایسه نیست ، چرا که  بدون شهداء  و مجاهدان فی سبیل الله  کار به نتیجه نمی رسد و عزتمند نیست. شهداء  باعث عزت کشور و امت هستند..

 امروز استواری ، پایداری  و استقلال ایران در پناه خون شهداء  حاصل شده است.

شهداء این درس را به امت اسلامی دادند که اگر برای کشورشان  عزت  و استقلال می خواهند ، باید  در راه  آن مجاهدت  و ایستادگی کنند ...

شهداء نگران امت اسلامی هستند.  شهداء می خواهند  که راه امام و ولایت فقیه در کشور پایدار بماند. این همان سخن امام  است که فرمود:

پشتیبان  ولایت فقیه باشید تا به کشورتان آسیب نرسد...

جمهوری اسلامی ۱۴/۱۲/۸۹ ص۴