شهدای آغاجاری و امیدیه

وبلاگی از مردان بزرگ شهر آغاجاری و امیدیه که از همه چیز گذشتند و جاودانه شدند

شهدای آغاجاری و امیدیه

وبلاگی از مردان بزرگ شهر آغاجاری و امیدیه که از همه چیز گذشتند و جاودانه شدند

عملیات رمضان ( به بهانه سالگرد عملیات رمضان )

 

 

 

 

عملیات رمضان ( به بهانه سالگرد عملیات رمضان )

ورود به خاک عراق

نام عملیات : رمضان

زمان اجرا : 23/4/1361


مکان اجرا : منطقه عملیاتی شلمچه

( شمال غربی خرمشهر و شرق بصره

رمز عملیات : یا صاحب الزمان ادرکنی


تلفات دشمن : 8715 نفر کشته ، زخمی و اسیر

 ارگان های عمل کننده : سپاه و ارتش

 

 

 اهداف عملیات : فتح منطقه ای از خاک عراق و گرفتن امتیاز ارضی برای پایان عادلانه به جنگ دو ساله در طی 5 مرحله

شرح عملیات

صدام پس از اشغال خرمشهر و به بهانه حمله سراسری اسرائیل به جنوب لبنان ، قصد داشت جنگ را خاتمه داده و امتیاز خرمشهر را برای خود نگه دارد . از سوی دیگر فرماندهان ایرانی با اطلاع از این قصد بر آن شدند تا با فتح منطقه ای از خاک عراق و گرفتن امتیاز ارضی ، پایان عادلانه ای به جنگ دهند . به این ترتیب عملیات رمضان در چهار محور و پنج مرحله از سوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش ایران طراحی و اجرا گردید ، تا با عبور از خط مرز بین المللی ، یک زمین مثلث شکل به وسعت 1600 کیلومتر مربع تصرف شود . این منطقه از شمال به کوشک و طلاییه و پاسگاه های مرزی در جنوب هویزه و حاشیه جنوبی هور الهویزه و از غرب به رودخانه اروند ( در نقطه تلاقی دجله و فرات به نام القرنه ) تا شلمچه در غرب خرمشهر ، و از شرق به خط مرزی شمالی – جنوبی و از کوشک تا شلمچه منتهی می شد .مهندسین عراق در منطقه شمال غربی بصره و تنومه خطوط پدافندی عراق را با ساخت یک کانال به طول 30 و عرض یک کیلومتر ( که مختص پرورش ماهی بود ) با پمپاژ آب و احداث موانع و کمین و سنگرهای تیربار به عنوان مانع اساسی و بازدارنده از حملات احتمالی نیروهای ایرانی به سوی بصره تدارک دیده بودند . همچنین در قسمت جنوبی منطقه ( رو به روی شلمچه ) آب رها شده بود تا از هرگونه تردد نیروهای زرهی و پیاده ، عملا ممانعت به عمل آید . سرانجام عملیات رمضان در شب 21 رمضان و سالروز شهادت امام علی (ع) در ساعات 21 و 30 دقیقه شامگاه 23 تیر ماه 1361 با رمز یا صاحب الزمان ادرکنی در منطقه عملیاتی شلمچه و شرق بصره آغاز شد . در این حمله 8 لشگر پیاده از سپاه و دو لشگر زرهی از ارتش به عنوان نیروی اصلی و همچنین یک تیپ پیاده ازسپاه و یک لشگر زرهی از ارتش به عنوان نیروی ذخیره حضور داشتند که تحت امر چهار قرارگاه عملیاتی کار می کردند .

 در مرحله نخست

 در سه محور – به علت موانع و استحکامات مثلثی شکل و میادین مین فراوان ، نیروهای ایرانی نتوانستند با سرعت عمل به تمامی اهداف مورد نظر دست یابند ، لذا با روشن شدن هوان از ادامه پیشروی خودداری شد . اما در محور جنوبی – جنوب پاسگاه زید – چهار تیپ از سپاه و دو تیپ از ارتش توانستند با سرعت عمل چشمگیری همه مواضع دشمن را در هم کوبیده و تا عمق 30 کیلومتری مواضع عراقی ها رسیده و خود را به نهر کتیبان در شرق اروند و کانال ماهیگیری برسانند ، به گونه ای که به قرارگاه فرماندهی لشگر 9 زرهی عراق دست یافته و علاوه بر غنیمت گرفتن خودرو تویوتا فرماندهی ، قرارگاه را منهدم می کنند . علی رغم این موفقیت ، جناح راست نیروها بازمانده بود و با روشن شدن هوا عراقی ها با یک لشگر زرهی فشار اصلی را معطوف این منطقه کرده و از پیشروی نیروهای ایرانی ممانعت به عمل آوردند .

 در این مرحله از عملیات 85 دستگاه تانک و نفربر و 12 توپ دشمن منهدم و 71 دستگاه تانک و نفربر نیز به غنیمت گرفته شد .

 مرحله دوم

نیز در محور میانی – جنوب پاسگاه زید – و با همان یگان ها و تقویت دو تیپ دیگر در تاریخ 25 مرداد ماه 1361 صورت گرفت که چندان موفقیت آمیز نبود و تنها مقداری خسارت به دشمن وارد آمد و شماری از آنان کشته و زخمی و اسیر شدند .

 در مرحله سوم

احتمال می رفت که دشمن با تجمع نیروهای زرهی قصد پاتک دارد ، لذا در تاریخ 30 مرداد ماه 1361 از شرکت نیروهای زرهی خودی صرف نظر شد تا نیروهای پیاده بتوانند به انهدام تانک ها و نفربر ها بپردازند . بنابراین عملیات مرحله سوم از جنوب پاسگاه زید آغاز شد و نیروهای ایرانی به طور خیره کننده ای به در هم شکستن و تصرف مواضع دشمن پرداختند . رزمندگان اسلام توانستند در این مرحله مهم ، در زمینی به وسعت 180 کیلومتر مربع ، نزدیک به 700 دستگاه تانک و نفربر را منهدم و 14 دستگاه تانک و نفربر دشمن را که 4 دستگاه از نوع پیشرفته تی – 72 بود به غنیمت بگیرند .

 مرحله چهارم

 عملیات در یکم شهریور ماه 1361 از محور جنوبی منطقه عملیاتی شلمچه شروع شد اما به دلیل آمادگی و هوشیاری عراقی ها و استحکامات و مواضعی که تعبیه شده بود ، راهی از خط نخست دشمن ، به روی رزمندگان اسلام باز نشد .

 مرحله پنجم و پایانی

 که تلاش نهایی و اصلی این عملیات سیاسی – نظامی بود ، در 6 شهریور ماه 1361 از شمال پاسگاه زید و در حد فاصل دژ مرزی عراق و خاکریزهای مثلثی آغاز شد . در آغاز درگیری و نبرد ، همه چیز طبق طرح فرماندهان ایرانی پیش رفت و نیروهای ارتش و سپاه توانستند گذشته از پاکسازی و الحاق ، خاکریزی مناسب و دو جداره در جناح شمالی دشمن بسازند . ولی از آنجا که دقت کافی در ساخت آن به کار نرفت ، دشمن توانست 5 کیلومتر در آن رخنه کند . در این مرحله 130 دستگاه تانک و نفربر منهدم و 11 دستگاه نیز به غنیمت گرفته شد و همچنین 800 تن از نیروهای دشمن کشته و زخمی شدند .

 بنابراین در این عملیات 1097 دستگاه تانک و نفربر منهدم شده و 50 دستگاه تانک و نفربر به غنیمت نیروهای ایرانی درآمد . همچنین 8715 تن از نیروهای بعثی عراقی نیز کشته و زخمی و اسیر شدند .

 جمهوری اسلامی ایران با اجرای این عملیات سیاسی – نظامی نشان داد که در نفوذ به خاک عراق و ادامه نبرد ، تنها به دنبال خواسته های به حق مردم مظلوم خود است ؛ هر چند که تنها محدوده پاسگاه زید عراق به وسعت 400 کیلومتر مربع تصرف و لشگر 9 زرهی عراق به طور کامل منهدم شد و هدف اصلی تامین نگشت ، اما این عملیات یک اقدام مثبت تلقی گردید .

++++++++++++++++++++++++++++++++++

 

مراسم بزرگداشت رحلت پدر شهیداسماعیل امیری در میانکوه

 

 

مراسم بزرگداشت رحلت پدر شهید

 اسماعیل امیری در میانکوه

آئین بزرگداشت ارتحال پدر شهید اسماعیل امیری با حضور

 اقشار مختلف مردم قدر‌شناس در شهر میانکوه برگزار شد.

  مردم و مسئولان امیدیه‌ای در مراسمی یاد و خاطره ی این

 پدر شهید را گرامی داشتند.

 

 

 

 

در این مراسم که جمع زیادی از مردم ولایت مدار و شهیدپرور حضور داشتند آیاتی از کلام‌الله مجید از سوی حاضران قرائت و ثواب آن را به روح این پدر و فرزند هدیه شد.

مرتضی امیری، پدر والامقام شهید اسماعیل امیری در تاریخ سه شنبه 18 تیرماه دارفانی را وداع گفت و در بهشت میهمان فرزند شهیدش شد.

این پدر شهید ساکن در شهر میانکوه  در سن 77 سالگی و به علت بیماری قلبی دارفانی را وداع گفت و پس از 28 سال به دیدار فرزندش شهید اسماعیل امیری رفت.

پیکر پدر شهید اسماعیل امیری روز چهارشنبه مورخه 19 تیرماه در مراسمی با حضور مردم و مسئولان  تشییع شد.

پیکر مرتضی امیری پدر شهید والامقام اسماعیل امیری پس از تشییع در آرامگاه زادگاهش شهر میانکوه امیدیه آرام گرفت.

شهید اسماعیل امیری در دهم فروردین ماه سال 1348 در شهر میانکوه از توابع امیدیه خوزستان دیده به جهان گشود.

این دلیرمرد امیدیه‌ای در تاریخ 28 بهمن ماه سال 1364 بر اثر اصابت ترکش خمپاره در منطقه عملیاتی فاو به فیض عظیم شهادت نائل آمد.

یادشان گرامی باد

شهید رحیم آغاجاری

شهید رحیم آغاجاری


تاریخ تولد :22/9/1343

نام پدر :ابراهیم

تاریخ شهادت : 10/4/1366

محل تولد :بهبهان


 



بیست و دومین روز از آذرماه سال 1343 بود که رحیم در آغوش پرمهر مادر جای گرفت و در جمع پرشور خانواده ‌ای مهربان بزرگ شد.

روزهای کودکی او در شهر بهبهان گذشت و در این شهر به مدرسه رفت. 

آموختن علم را تا اخذ مدرک کاردانی ادامه داد سپس به عنوان معلم در آموزش و پرورش استخدام گشت. 

رحیم در زمان جنگ تحمیلی به یاری رزمندگان اسلام شتافت و مردانه جنگید. تا این‌که در روز دهم تیرماه سال 1366 از شراب طهور بهشتی نوشید و نامش در جرگه‌ی شهدای عملیات نصر 4 ثبت شد. 

سرزمین ماووت، آخرین حماسه‌ی باشکوه او را به خاطر سپرد تا نسل‌های آینده یاد دلاورمردان عصر خمینی را زنده کنند

طول مدت حیات :23

محل شهادت :ماووت 

 

شهید جمشید شیرشکن اززبان مادرش :

 

 

 

 

شهید جمشید شیرشکن اززبان مادرش :

 

مادر بزرگوار شهید در مورد کوران دوران فعالیت گروهک ها این  

 

چنین می گوید: 

« آن دوران گروهک هائی بودند وابسته به دشمنان نظام که بیشتر  

زندگینــــامه شهـــید ســــید محمد رضــــا بـــــلادی

زندگینــــامه شهـــید ســــید محمد رضــــا بـــــلادی       

 

    

سید محمد رضا  بلادی در سالروز تولد حضرت امام  رضا (ع)  و در  

سال 1340 در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد . شهید محمد رضا

بلادی از همان کودکی با مسجد و نماز و روزه آشنایی داشت و

دوستان را نیز بهاین شیوه راهنمایی می نمود . تکیه کلام او همیشه مکتب اسلام

و محرومین بود .تابستانها پس از فراغت از تحصیل به جهت تامین

 خانواده و احساس درد مستضعفین در شر کتها ی اطراف آغاجاری

 به گارگری مشغول می شد . با اوج گیری انقلاب در تکثیر و پخش

 اعلامیه و پوستر و سخنرانی های حضرت امام خمینی (ره) شرکت

فعال داشته تا بدانجا که توسط نیروهای امنیتی تحت تعقیب قرار می

گیرد . از نیروهای موثر در تشکیل  انجمن اسلامی  دبیر ستان  شهید

 محمدی و انجمنهای انجمن توحیدی بود در برپایی جلسات مخصوصاً

دعای کمیل حضور فعال داشت  پس از اخذ دیپلم  از دبیرستان شهید

 محمدی برای خدمت هر چه بیشتر به سپاه پاسداران آغاجاری

پیوست.

آن زمان سپاه آغاجاری متشکل از مخلص ترین نیروها بود و همه را

 به طرف خود جذب می کرد آرزوی اکثر جوانان پیوستن به این نهاد

 مقدس بود و لباس سبز سپاه را بر تن نمودن:

شهید دقایقی ، علیدادی ، نساج ، آور ، کیان پور و دیگران .

پس از عضو شدن در سپاه به همراه دوستانش به خدمت به نظام

پیوست.

در یک جبهه مبارزه با گروهک های آمریکایی که به خوش خدمتی

به اربابان خود مشغول بودند و دنبال ایجاد بحران در شهر آغاجاری را

داشتند و به انحراف جوانان مشغول بودند ، پرداخت  و از طرف دیگر

حضور در دفاع مقدس را هم برای خود فریضه می دانست. همراه با

سپاه آغاجاری به میادین مختلف نبرد می رفت و هر گاه بریا استراحت

می آمد ، جایگاهش مسجد بود و روشنگری جوانان که گول این

نوکرهای اجانب را نخورند.

  باز هم سید محمد رضا به جبهه رفت و این بار جبهه ی  دارخوین.

 سحر گاه 28/3/60 موج انفجار خمپاره روح بلندش را آسمانی نمود

و به جایی که آرزویش را داشت پرواز  داد.

آری محمد رضا دیگر خسته شده بود و دوست نداشت برگردد. از دنیای

دنی و دنیا زدگان خسته بود  و در نمازهای مخلصانه اش هم همین را

می گفت و خداوند چه خوب دعای بندگان مخلصش را استجاب می

کند.

و پیکرش به آغاجاری آمد ،بر دوش مردم تشییع

 و سپس به زادگاهش بهبهان منتقل و در مزار

شهدای این شهر به خاک سپرده شد.

اکنون نامش زینت بخش یک مدرسه راهنمایی و خیابانی در آغاجاری

است تا نسل آینده بدانند شهر ما چه کسانی را داشته است.

یادشان نرود محمد رضا ها می توانستند مانند بقیه زندگی کنند ،  از

 جنگ  و جهاد بگریزند ، با دلایل عقل پسند ، مانند خیلی ها که

گریختند ،  ولی آنها به استقبال جنگ رفتند تا کشورمان بماند، اسلام

 بماند ، انفلاب بماند.

روحش شاد وراهش مستدام باد.

 

 

شهید حسین اسفندیاری :

شهید حسین اسفندیاری :

قبل از انقلاب ، حسین اسفندیاری  از معلمانی بود که در زمینه ی ورزش

فوتبال باشگاهها ی  آغاجاری فعالیت می کرد. او مربی تیم پیکان بود.

فوتبال در آن زمان رونق خاصی داشت . هر کس می خواست  عضو

 باشگاهی  شود اول در مورد وضع ظاهرش به او تذکر می داد که موها

در شان یک دانش آموز مسلمان  باید باشد. مرتب باشد و بعد افراد را

 عضو باشگاه می کرد. این بزرگوار تعداد زیادی از جوانان را ارشاد و

راهنمایی نمود و نجات داد.در کلاس درس هم در دبیرستان شهید

محمدی  آغاجاری ، هم به درس توجه داشت و هم به اخلاق. اگر

قصد کمک به دانش آموزان در زمینه نمره دادن را داشت به همه نمره

 می داد و مانند بعضی از دبیران فقط به بعضی از اشخاص توجه نداشت.

زمان جنگ هم به جبهه ها شتافت و به درجه ی  شهادت نائل شد و

واقعاً  شهادت حقش بود. شنیدم خانه ی آنها بعداً به اصفهان رفت.

یادش گرامی باد.