علی هاشمی سردار گمنام اسلام ۲
دکتر محسن رضایی:
علی هاشمی یک جوان انقلابی حصیر آبادی بود که در کوچه پس کوچه های حصیر آباد اهواز با رژیم شاه می جنگید و در سال 57 چند بار دستگیر شد اما به طور معجزه آسایی از دست ساواک و نیروهای شهربانی خودش را نجات داد. یک جوان انقلابی، یک جوان مبارز یک جوانی که در صف ملّت ایران برای آزادی ایران مبارزه می کرد و پس از پیروزی انقلاب در تشکیل کمیته انقلاب اسلامی حصیر آباد و کمیته اهواز نقش موثری داشت. با تشکیل سپاه پاسداران وارد سپاه شد و سپاه حمیدیه را تشکیل داد.
تشکیل سپاه در ابتدای انقلاب خود، کاری انقلابی و سخت بود و کمتر از دفاع در برابر دشمن و مقابله با تجاوزات ضد انقلاب نبود چرا که سازماندهی نیروهای جوان انقلابی در قالب نیروی نظامی و با حفظ ارزش ها و فرهنگ مردمی و انقلابی کاری بسیار پیچیده و سخت بود و معمولآ کشورهای بسیار پیشرفته به عنوان مستشار سیاسی و یا نظامی در کشور های جهان سوم انجام می دهند و لذا وقتی برادری در شهری مثل حمیدیه مسئول تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می شود با انبوهی از سوالات مواجه است و نیاز به الگوهای فراوانی دارد که بر اساس آن الگوها سازمان سپاه را تشکیل دهد.
مثلآ منابع انسانی چگونه باید باشد، گزینش چگونه صورت پذیرد، استخدام چگونه باشد، تشخیص نیروی انقلابی از غیر انقلابی چگونه باشد، ساختار سازمان و روابط چگونه شکل بگیرد، آموزشها چگونه باشد؟ لذا یک فرمانده باید تمام این مسائل را به تنهایی حل کند چرا که از طرف مرکز سپاه هم الگویی نبود. در سال های 59-58 مرکزیت سپاه هم نوبنیاد بود و دستورالعمل ها به صورت کلی صادر می شد و گاهی سرکشی های ماهیانه ای صورت می گرفت. کسی که مسئول سپاه می شد خودش با قدرت، خلاقیت، ابداع و نوآوری همه سوالات را می بایست پاسخ دهد.و علی هاشمی به خوبی قبل از شروع جنگ، جوانان انقلابی حمیدیه را سامان داد و سپاه حمیدیه توانست پیش از شروع جنگ هم در برقراری امنیت نقش ارزنده ای داشته باشد و هم در مبارزه با اشرار و ضد انقلاب و قاچاقچیان اسلحه و مهمات موفق بود.
تیپ 37 نور به فرماندهی شهید علی هاشمی در عملیات بیت المقدس و آزادی خرمشهر شرکت موثر داشت و با اینکه جبهه سختی در جنوب کرخه نور وجود داشت، علی هاشمی و دوستانش که عمومآ از جوانان بومی خوزستان و حمیدیه و سوسنگرد بودند ماموریت خود را در قرارگاه قدس به خوبی انجام دادند و خط دشمن را شکستند و نقش موثری در آزادسازی خرمشهر به عهده گرفتند. در آستانه عملیات والفجر مقدماتی تیپ 37 نور تبدیل به سپاه سوسنگرد شد و بعدها از دل سپاه سوسنگرد، قرارگاه نصرت را درست کردیم که تحول اساسی در جنگ به وجود آورد.
یکبار من و آقای علی هاشمی و دوستانش چند روز مانده به عملیات خیبر سوار قایق شدیم و کیلومترها رفتیم تا نزدیک جزیرۀ شمالی؛ به طوری که سیل بندهای جزیرۀ شمالی را می دیدیم و قدم زدن نیروهای عراقی را هم من شخصآ دیدم. آنچنان این نیروهای بومی که آقای علی هاشمی سازماندهی کرده بود ما را به خوبی به منطقه بردند و برگرداندند و بعد هم از لو رفتن عملیات جلوگیری کردند که فکر نمی کنم در هیچ ارتشی چنین مهارتی برای فرماندهان آنها حاصل شده باشد.
بعد از عملیات فاو، شهید علی هاشمی را فرمانده سپاه ششم کشور کردیم. که هم سپاه و هم بسیج خوزستان زیر نظرش بود و هم لشکر 5 نصر و چند تیپ دیگر. از گوشه کوشک تا چزابه که حدود 200 کیلومتر می شد، خط پدافندی سپاه ششم امام جعفر صادق (ع) بود و در واقع علی هاشمی در این میدان از سطح یک فرمانده لشکر به سطح یک فرمانده سپاه که چندین لشکر زیر نظرش است ارتقاء پیدا کرد. در اردیبهشت، خرداد و تیر سال 67 وضع جبهه عوض شد. چون عراق وضعیت جدیدی پیدا کرد و تمام دنیا پشت سر عراق قرار گرفتند تا جنگ را پایان دهند. همچنین مجوز استفاده از سلاح های شیمیایی و غیر متعارف از طرف دنیا به عراق داده شده بود و به عراق اجازه دادند از خط قرمز عبور کند، به کشتی ها حمله کردند، و به هواپیمای مسافربری حمله کنند. همه محدودیت ها را در جنگ از روی صدام برداشتند لذا دشمن به فاو حمله کرد و به جزایر حمله کرد و در حمله به جزایر آقای علی هاشمی که مسئول آن منطقه بود و دفاع از جزایر را بر عهده داشت تا آخرین فشنگ و تا آخرین نفس مقاومت سختی انجام داد. این نبرد کاملآ نابرابر بود. دشمن به 300 - 200 متری قرارگاه نصرت رسیده بود. تا آن نقطه مقاومت کرد که اگر عقب نمی آمدند به دست دشمن می افتادند و به آنها گفتم که نباید اسیر شوید و سریع منطقه را تخلیه کنید، اما عراق آمد با هلیکوپتر پشت سر آنها نیرو پیاده کرد و آنها در حال آمدن به عقب با نیروهای عراقی مواجه شدند. بر اثر استقامت شدید علی هاشمی و قرارگاه نصرت تعداد نیروهای باقیمانده حدود 15 نفر شده بود در مقابل چند لشکر تا دندان مسلح بعث. از آن 15 نفر حدود 9 نفر از طریق اختفاء در نیزارها به ایران آمدند و 2 نفر اسیر شدند و 4 نفر هم مفقود شدند. علی هاشمی جزو این عده بود که بعدها ما مطمئن شدیم که علی هاشمی شهید شده است و به لقاء الهی پیوسته است اما نحوۀ شهادت او در پردۀ ابهام است. زندگی شهید علی هاشمی و مجاهدت و مبارزات ایشان در مقابل عراق یکی از بهترین الگوها برای اتحاد ملی است چون نژاد عراقی ها عرب بود و بیشترین مقاومت در مرزهای خوزستان هم از برادران عرب ما بود و اعراب خوزستان ثابت کردند که ایرانی هستند و به ایران وفادار هستند و نمونه بارز اتحاد ملی را ما در قرارگاه نصرت و تلاشهای فراوان شهید علی هاشمی می بینیم. علی هاشمی را می توان به عنوان نماد اتحاد ملی معرفی کرد. آقای علی هاشمی و قرارگاه نصرت بهترین الگو برای اتحاد ملی هستند. یعنی برادری که از نژاد عرب بود اما در مقابل اعراب متجاوز بعثی و وابسته به استکبار، ایستاد و مقاومت کرد و با تمام وجود از سرزمینش و از وطنش و از ملتش دفاع کرد و با اینکه از سرّی ترین راز و رمز عملیات های جنگ تحمیلی در اختیارش بود، آن ها را در دل خود حفظ کرد و با کمال صداقت و اخلاص در تحقق دفاع مقدس از جان خود گذشت و بالاخره جان خود را تقدیم ملت ایران و کیان اسلام نمود.
یادش گرامی و جاوید باد.
منبع: ماهنامه تخصصی راست قامتان شماره دوم، تیر و مرداد 1386
اسامی شهدای گرانقدر منطقه آغاجاری ۳
اسامی شهدای گرانقدر منطقه آغاجاری۳ | |||
ردیف | نام شهید | تاریخ شهادت | محل شهادت |
101 | گلناز صفایی لرکی | 3/7/59 | بمباران هوایی اهواز |
102 | نوروز علی صفایی لرکی | 3/7/59 | بمباران هوایی اهواز |
103 | لطیف حمودی | 22/7/60 | جبهه آبادان |
104 | ایرج کاکاخانی | 24/4/61 | کوشک |
105 | محمد رکنی | دشت عباس | |
106 | بیژن مداحیان | ||
107 | حمزه نصاری | 23/6/60 | آبهای خلیج فارس |
108 | علی حیدری باغبادرانی | 26/9/62 | مهران |
109 | حسن چمانی ریگ | 24/10/65 | سومار |
110 | منوچهر شقاقی پور | 5/1/61 | رقابیه |
111 | محمد علی رفیعی نژاد | 18/11/61 | فکه |
112 | داریوش زمانی | 17/7/61 | امیدیه – آموزش نظامی |
113 | رضا قلی اشرف | ||
114 | اسماعیل مختاری | 21/3/60 | دارخوین |
115 | قاسم مختاری | غرب کشور | |
116 | علی محمدی | 27/3/64 | مریوان |
117 | اسماعیل گودرزی | 1359 | |
118 | سید عبدالرسول سادات | شیراز به دست منافقین | |
119 | منوچهر بهمئی | 23/4/61 | شرق بصره |
120 | محمد آقاجری | 59 | بندر عباس |
121 | عین اله آور | 21/3/60 | دارخوین |
122 | ابراهیم امیری | 9/12/65 | شلمچه |
123 | زهرا علوان نصاری | 6/12/62 | اروند کنار |
124 | |||
125 |
5
اسامی شهدای گرانقدر منطقه آغاجاری۲ | |||
ردیف | نام شهید | تاریخ شهادت | محل شهادت |
51 | حمید ململی قلعه سفید | 22/8/62 | پاسگاه زید |
52 | فرزاد نصیرزاده | 19/2/61 | خرمشهر |
53 | غلامرضا نیکروانی | 19/2/61 | جزیره مجنون |
54 | غریب ولادت | 6/6/66 | فاو |
55 | عروجعلی ولی پور | 18/11/61 | فکه |
56 | هوشنگ مطوری | 28/11/64 | فاو |
57 | جهانگیر مؤمنی | 29/1/67 | فاو |
58 | احمدرضا احمدی | 4/4/67 | جزیره مجنون |
59 | جمشید اورنگی | 21/4/67 | نهر عنبر |
60 | خداکرم اله قلیان | 26/12/62 | جزیره مجنون |
61 | غلامرضا حسن زاده | 4/10/65 | ام الرصاص |
62 | نجفقلی خلیلی | 8/12/62 | جزیره مجنون |
63 | اسماعیل دشمن زیاری | 23/4/61 | کوشک |
64 | بارون شیرعلی | 30/8/60 | آبهای خلیج فارس |
65 | امان اله فولادی وندا | 18/11/61 | شیب نیسان |
66 | اصغر قنواتی | 28/11/64 | فاو |
67 | اکبر فرهادی | 4/4/67 | جزیره مجنون |
68 | عباس کاظمی اسفه | 8/12/62 | دجله و فرات |
69 | حسن کلاه کج | 29/11/64 | فاو |
70 | محمد رشید جعفری | 18/11/61 | شیب نیسان |
71 | رمضان جهانتابپور | 6/8/66 | فاو عراق |
72 | نوری حسن پور ثوامری | 9/2/61 | دارخوین |
73 | منوچهر قشقایی پور | 5/1/61 | رقابیه |
74 | غریبعلی دژمند | 18/11/61 | شیب نیسان |
75 | عبدالمجید زادبود | 26/10/65 | دجله و فرات |
3
4
اسامی شهدای گرانقدر منطقه آغاجاری | |||
ردیف | نام شهید | تاریخ شهادت | محل شهادت |
76 | عبدالحمید زادبود | 23/12/61 | جزیره مجنون |
77 | اصغر سوقی | 27/10/65 | شلمچه |
78 | مذکور شهبازی | 5/7/59 | بمباران هوایی اهواز |
79 | اسماعیل گودرزی | خرمشهر | |
80 | حسین طیبی | 24/12/65 | شلمچه |
81 | یاور عباسی لرکی | 3/7/59 | بمباران هوایی اهواز |
82 | اسفندیار طاهری | 8/9/60 | بستان |
83 | پرویز صفایی لرکی | 3/7/59 | بمباران هوایی اهواز |
84 | الیاس قنواتی | 1/11/65 | شلمچه |
85 | نصراله قنواتی نژاد | 25/4/65 | فاو |
86 | محمد قنواتی | 28/4/67 | بمباران هوایی ماهشهر |
87 | پرویز کاظمی | 19/10/65 | غرب رود کارون |
88 | علیرضا گیاهخوار | 22/12/64 | فاو |
89 | علیرضا صادقی | 14/7/65 | پالایشگاه بیدبلند |
90 | مظفر معنوی | 65 | بمباران هوایی امیدیه |
91 | حبیب اله آباد | 4/4/67 | جزیره مجنون |
92 | شکر اله زنگنه | 29/11/64 | فاو |
93 | عبدالرضا ساری شرفی | 19/7/59 | خرمشهر |
94 | ابراهیم مطوری | 4/4/67 | فاو |
95 | علیمراد کرمی | 61 | |
96 | عزیز سالمی اصل | 19/10/59 | اروند کنار |
97 | محمود سالمی اصل | 19/10/59 | اروند کنار |
98 | منصور سالمی اصل | 19/10/59 | اروند کنار |
99 | کرمعلی صفایی لرکی | 3/7/59 | بمباران هوایی اهواز |
100 | افلاطون صفایی لرکی | 3/7/59 | بمباران هوایی اهواز |
اسامی شهدای گرانقدر منطقه آغاجاری | |||
ردیف | نام شهید | تاریخ شهادت | محل شهادت |
1 | عین اله آور | 21/3/60 | دارخوین |
2 | ابراهیم امیری | 9/12/65 | شلمچه |
3 | داد علی آزادی وش | 6/12/62 | هورالهویزه |
4 | رضا آقاجری | 4/4/67 | طلائیه |
5 | محمد علی آذری | 21/1/62 | فکه |
6 | ناصر ایزد | 2/2/61 | غرب کارون |
7 | احمد آقاجری | 18/1/61 | فکه |
8 | مهدی بیغوله | 4/2/63 | جزیره مجنون |
9 | محمدرضا بلادی | 28/3/60 | دارخوین |
10 | غلامعباس بخرد | 2/7/59 | پالایشگاه آبادان |
11 | امیر بامری زاده | 1/8/61 | زندان موصل عراق |
12 | رمضان برمشوری | 9/7/61 | سومار |
13 | حمیدرضا بهمئی | 6/12/62 | دجله و فرات |
14 | محمدعلی پوسایی | 20/2/61 | غرب رود کارون |
15 | عبدالحسین پورنصاری | 25/6/60 | آبهای خلیج فارس |
16 | علی اکبر تاراج هفشجانی | 2/7/59 | خرمشهر |
17 | مهدی باصری | 31/4/67 | سومار |
18 | بایرام حسین پور | 27/12/61 | جاده امیدیه - ماهشهر |
19 | حسین چکی | 7/1/61 | کرخه نور |
20 | قاسم جمعه پورنیان | 7/12/64 | شطعلی |
21 | غلامرضا جهانگرد | 23/4/61 | شرق بصره |
22 | حیدر جام گوهری | 4/3/67 | شلمچه |
23 | علی حیدری | 26/9/62 | مهران |
24 | محمد حسن زاده | 7/7/60 | دارخوین |
25 | بهنام خاوری | 10/2/61 | غرب رود کارون |
1
2
اسامی شهدای گرانقدر منطقه آغاجاری | |||
ردیف | نام شهید | تاریخ شهادت | محل شهادت |
26 | یداله رمضانی پور | 21/2/65 | پالایشگاه گاز شهید مکوندی |
27 | علی سالاری | 4/12/62 | جزیره مجنون |
28 | داریوش زمانی | 17/7/61 | آموزش نظامی |
29 | غلامعباس سلیمانزاده | 21/3/60 | دارخوین |
30 | عباس سادات الموسوی | 23/10/59 | دارخوین |
31 | غلامحسین سرمکس | 29/11/61 | شیب نیسان |
32 | ولی اله سرمکس | 1/9/66 | ماسوت |
33 | جمشید شیرشکن | 27/3/64 | مریوان |
34 | حسین داودی | 30/3/60 | آغاجاری- آموزش نظامی |
35 | رستم دیلمی | 31/4/67 | سومار |
36 | علی کرم دهبان | 28/11/61 | فاو |
37 | نوراله طواف | 18/11/61 | فکه |
38 | سید جواد طیبی | 6/12/62 | دجله و فرات |
39 | عباسعلی عباسی لرکی | 3/7/59 | بمباران هوایی اهواز |
40 | ولی اله عباسیان | 6/12/62 | هورالهویزه |
41 | بهروز عطوفت | 5/7/60 | دارخوین |
42 | احمد عبداله زاده | 24/1/63 | آغاجاری |
43 | مصطفی کوهگرد | 6/12/62 | دجله و فرات |
44 | عباس کلاه کج | 20/2/61 | غرب رود کارون |
45 | اسماعیل کنارکوهی | 28/11/64 | فاو |
46 | اردشیر کریمی مطلق | 22/4/61 | کوشک |
47 | صیدال ملحانی | 27/1/63 | غرب کشور |
48 | نعمت اله موسوی | 18/11/61 | شیب نیسان |
49 | محمد موسوی | 24/12/64 | فاو |
50 | رمضان مؤمنی | 18/11/61 | شیب نیسان |
یادشان گرامی و روحشان شاد باد
پاسدار شهید اصغر سوقی:
از افرادی بود که حالت معنوی خاصی داشت. اکثر افراد به او می گفتند که تو
شهید می شوی. ما را فراموش نکن. برای ما هم دعا کن.
اصغر با خلوص نیت خاصی می گفت : شهادت نصیب خوبان می شود ولی من....
در نماز و عبادت در مقر تیپ همیشه جلو دار بود. تا صدای اذان بلند می شد ،
با عجله وضو می گرفت و به طرف مسجد می رفت و نمازش را با خلوص و
حالت معنوی خاصی می خواند. در جبهه هم همینطور بود. نماز شبش را در
موقعی که اکثر رزمندگان بر اثر خستگی در خواب بودند ، می خواند و در دل
شب و در بیابان های جبهه ها گریه ها می کرد و شاید از خدا می خواست که
شهادت را نصب او کند و دعایش خیلی زود مستجاب شد و در جبهه بر اثر
ترکش خمپاره به دیدار معشوق شتافت و به پرواز خود ادامه داد.
شهادت او تمام افرادی که حتی یک بار هم او را دیده بودند ناراحت کرد و
اشک همه را در آورد و بر ماست که ادامه دهنده ی راه خونبار او باشیم.
یادش گرامی و جاوید باد...
یاد خط شکنان گردان انشراع آغاجاری
جانبازان شیمیایی که بر روی تخت نقاهتگاهها در انتظار شهادتند.
ماهی های سرخ عاشق ، توی حوضی از اسیدن
دلشون یه دریا درده ، کی می دونه ، چی کشین
می دونی چه دردی داره ، بی صدا ترانه خوندن
می دونی چه سوزی داره ، تو آتیش نفس کشیدن
هد هد صبا شدیم و هفت شهر عشقوگشتیم
ما نفس کم نیاوردیم ، معلومه کیا پریدن
سینه آتیش خلیله ، اینجا عشقه که دلیله
ببین این دلای عاشق ، چه بهشتی آفریدن
بچه های خط دوم ، سرشون به خاک ، اما
بچه های خط اول، آسمونو سر کشیدن
فکر اون گلای سرخم، که سرا رو خم نکردن
می میرن ، ولی نمی گن که گلوشونو بریدن
لاله ها کی گفته، همونایند که رفتن ؟
اینایی گه پرشکسته ن ، مگه کمتر از شهیدن
علیرضا قزوه
آخرین اذان دلنشین:
روایت از قدرت الله خارا از رزمندگان دفاع مقدس
نیروهای رزمنده ی آغاجاری در قالب یک گردان در سال 1360 در جبهه ی شوش دانیال مستقر شده بودند. از طرف فرماندهی فرمان حرکت به طرف خط مقدّم صادر شده بود.مغرب در محلی استراحت کردیم. شهید علیرضا حیدریان از آرپی جی زن های ماهر ، با آن حالت خستگی ، وضو گرفت و با صدای بلند اذان بسیار زیبایی خواند. طنین صدای دلربایش خستگی را از تن همه بیرون کرد.همه در آن بیابان جذب صدای او شده بودن و همه وضو گرفته و نمازشان را خواندند...
هنگامی که عملیات فتح المبین آغاز گردید ، علیرضا حیدریان که سر از پا نمی شناخت ، با آرپی جی 7 به شکار تانک های عراقی رفت و در قسمتی از جبهه که جلوتر از نیروها حرکت می کرد ، عراقی ها او را محاصره کردند و قصد دستگیرش را داشتند که او با آنان درگیر و بر اثر تیراندازی مزدوران عراقی از قفس دنیا به سوی جهان باقی هجرت گزید و به خیل شهیدان انقلاب پیوست و پیکر پاک و مطهرش به آغاجاری منتقل و با شکوه فراوان تشییع و در قطعه ی شهدای این منطقه و در کنار دیگر دوستان و همسنگرانش آرام گرفت. شهید علیرضا حیدریان که از نیروهای بزرگ شده ی آغاجاری بود، علی رغم اینکه خانواده اش به گچساران رفته ودند ، آنقدر در جبهه ها ماند تا به درجه ی رفیع شهادت نائل آمد و عااقبت در همین شهر هم به خاک سپرده شد.
یادش گرامی و پر رهرو باد
آسیب سلاح های شیمیایی به
١٠٠ هزار نفر از ایرانیان
مدیر عامل انجمن حمایت از جانبازان شیمیایی
کشور گفت :
٣٥٠ بار بمباران مناطق کشور در زمان جنگ
باعث شد که یکصد هزار نفر از سلاح های
شیمیایی آسیب ببینند. رژیم عراق برای اولین
بار در جهان ، با استفاده از گازهای شیمیایی
، اعصاب ، خردل ، تایون و سارین بیش از 350
نقطه از مرزها و شهرهای کشورمان را بمباران
شیمیایی کرد که ۳۰ مورد آن مربوط به مناطق
غیر جنگی و شهرها می باشد. در این بمباران
یک میلیون نفر این مواد را استشمام کردند که
دزهای آن پایین می باشد. ... جنگ ایران و
عراق طولانی ترین جنگ جهان بود و کشور ما
در این جنگ ۱۸۳ هزارشهید و ۶۰۰ هزار جانباز
تقدیم انقلاب نمودند....
یادواره ی ٢٠٠ معلم شهید شهرستان رامهرمز:
یادواره ی ٢٠٠ معلم شهید شهرستان رامهرمزبا شکوه فراوان
برگزار گردید. دکتر حاج بابایی وزیر آموزش و پرورش طی سخنانی
از مقام شهداء تجلیل نمودند وگفتند :
ما برای این یادواره ی شهدا را برگزار می کنیم ، برای اینکه
همیشه از خدا می خواهیم ما را در صراط مستقیم و مسیر شهیدان
قرار دهد. شهید یک نام نیست ، بلکه یک راه است...
باید راه شهیدان را اشتباهی نرویم و آن را عوض نکنیم. شهیدان
دنیا رامتحول خواهند ساخت. امروز ملت ایران سرافرازند و برای
گذشته و آینده کاری برای حساب باز کرده اند. ما راه را اشتباه
نرفته ایم ،
زیرا یاد شهیدان را فراموش نکرده ایم. یک روز در این خوزستان
برای شکستن مقاومت مردم ، بمب شیمیایی استفاده شد ، اما مردم
عقب نشینی نکردند. امروز دشمن از بمب هایی استفاده می کند که
هزار بار ازبمب های شیمیایی قبل خطرناک تر است. ماهواره ها ،
فیلم ها و دیگر برنامه ها از جمله ی آنهاست. کسی که ازبمب
خطرناک فرهنگی امروز استشمام می کند ، می میرد و هر کس هم
به آن نگاه کند ، خواهد مرد. هر حرکت فرهنگی ، مخدر برای غبار
آلود کردن چهره های شهیدان است.
خانواده ها باید مراقب فرزندانشان باشند
و نباید دست فرزندانشان را از دست شهداء جدا کنند .
دست شهیدان ، امروز دست رهبری است و صراط مستقیم
امروز رهبر است. رهبری که دنیا دربرابر او زانو زده است و
همه ی کشور ها ارتباط نزدیک با ایران دارند، در صورتی که این
ارتباط با آمریکا کم است ،
یا وجود ندارد که این از برکت خون
شهداست. هر افتخاری که در دنیا داریم به خاطر دین اسلام است...
کسی که بخواهد مسیر شهیدان را منحرف کند ، خداوند در همین
دنیا او را به سزای عملش می رساند. اگر می خواهید کشور رشد
یابد ، باید به آموزش و پرورش نگاه کنید. چهل هزار دانش آموز
و معلم در دوران دفاع مقدس شهید شدند ، البته همه ی شهیدان
معلم بودند. اگر نگاه کلیدی به آموزش و پرورش شود ، کشور
نجات و توسعه می یابد......
یادواره ی شهدای شهرستان فسا
یادواره ی یک هزار شهید شهرستان فسا با شکوه فراوان برگزار شد.
در این یادواره سردار قاسم سلیمانی طی سخنانی گفتند :
برگزاری یادواره ی شهداء سد محکمی در مقابل تهاجم فرهنگی دشمنان است
و هیچ عملی تاثیرگذار تر و زیبا تر از این کاری نیست.اگر فردی حقیقت جنگ
را بداند و آن را بیان کند ، هیچکس نخواهد توانست چیز گزافی را به چنگ
نسبت دهد...
یادواره ی حاج محمد ابراهیم همت:
یادواره ی سردار رشید اسلام حاج محمد همت
فرمانده ی دلاور لشکر ۲۷ محمد رسول الله و ۷۲۵
شهید شهرستان شهرضا با شکوه فراوان برگزار
گردید. در این مراسم سردار کریم نصر طی
سخنانی گفت : « شهید همت در عملیات
فتح المبین نقش بسزا و تعیین کننده ای داشت. پیام
شهید همت در طول عمر با برکتشان این بود که
اطاعت از رهبری اصل است و امروز مانند دوران
دفاع مقدس جنگ تمام عیاری بر علیه ایران
اسلامی شروع شده است و دشمن اعتقادات و
ارزش های اسلامی را هدف قرار داده است و با
ابزارهایی مانند ماهواره و سایت های مستهجن
اهداف خود را دنبال می کند. از اهداف دیگر دشمن
مایوس کردن جوانان از اسلام و انقلاب است و تنها
راه فائق آمدن بر این توطئه ها ، تبعیّت از رهبری
است. ایشان از شهدای شهرضا در طول دفاع
مقدس تجلیل کرد....
به یاد شهدای آغاجاری که بعد از سالیان به شهرمان
برگشتند.
شعر از احمد رفیع دبیر ادبیات مدارس شهر آغاجاری
ای تبار زخم دار روح پاک
مدفنی از استخوانها وپلاک
ای به اشکت خاک صحرا ترشده
لاله در بی کسی پر پر شده
ای نمازت قبله آئین ما
طاق ابرویت نهاد دین ما
مانده در جان ملولت درد دین
از طریق القدس تا فتح المبین
ای خروش موجها از دامنت
خاکریز جبهه ها شد مدفنت
خط شکن خط مقدم مال توست
لشکری از قلبها دنبال توست
می برد سنگر به سنگر در به در
در پی یک قلب مفقودالاثر
آشنا ی جبهه های خصم سوز
همسفر با خط رهبر تا هنوز
بشنو ای آواز سرخ نیشتر
هرکه زخمش پیش دردش بیشتر
زخم خونین پرپروازها
بغض دردل مانده آوازها
ناله های خفته در شبها غریب
اشکها را تا خدا پیموده اند
یاد بیرقها یا صاحب زمان
دستها وروزهای امتحان
یادآن شبهای جنگ وشورشعر
یاد پرجمهای یا زهرا (نی) بخیر
کشف پیکر۵شهید دفاع مقدس:
سرهنگ حسین عشقی رئیس کمیته ی جستجوی
مفقودین گفت :
از ۵شهید کشف شده ، دو شهید مربوط به عملیات
بدر و خیبر در سال ۶۲ و۶۳و سه شهید از سربازان
لشکر ۹۲ زرهی خوزستان هستند که در دوم مهر ماه
۵۹در منطقه ی هورالعظیم به شهادت رسیدند.
تاکنون پس از پایان جنگ در طلائیه و هورالعظیم پیکر
۴۰۰۰ شهید کشف گردیده است...
یادشان گرامی و روحشان شاد باد
به یاد آنان که تحمل ماندن را نداشتند ...
نوشته های دوستان :
کبوتری دیدم به خون آغشته
گفتمش به کجا ها پر میکشی
گفت : به آنجا که باد گلبرگهای لاله ها را می برد
راستی، به کبوتری که پلاک ندارد ، چه می گویند؟
در گلزارها، روی بعضی از سنگها نوشته اند ، شهید گمنام مگر میشود شقایق ، بی نام باشد؟
مگر میشود که نام شهید ، گم باشد؟
هر نام، به اعتبار (( شهبد )) نامی میشود
. ----------------------------------------------------------- چی میشه اگه یکبار دیگه بیایی
.... با همون لبخند های مهربان و آسمانی
.... چی میشه اگه یکبار دیگه ،
فقط یکبار دیگه بیایی و بگی بچه ها چتونه ؟!
دمتون گرم، بابا دنیا ارزش این حرفا رو نداره
.... و دوباره ماها رو با هم آشتی میدادی
..... چی میشه اگه دوباره زمان به عقب بر میگشت
..... و من چقدر بی امان بغضم می ترکید وقتی که پرچم ایران را بر تابوتت کشیده بودند و فریاد هایی رو میشنیدم که می گفتند: این گل پرپر از کجا آمده.....
(حرف های تنهایی.... سایه روشن)
بر اساس خاطره ایی از شهید حمید ململی....
(حرف های تنهایی.... سایه روشن)
------------------------------------------------
آمدی پروانهای تر با تو بود یادِ زنبقهای پرپر با تو بود گریه بر آغوشمان پیشی گرفت
یک بغل بوی کبوتر با تو بود (استاد علی بداغی ) شاعر بلند آوازه ایل غیور بختیاری ********************************************* انگار که از پنجره این جا خبری نیست
از پچپچِ پاییز و پرستو خبری نیست
جز باد که تابوتِ مرا میبرد از یاد
در کوچهی بیحادثهها رهگذری نیست
( استاد علی بداغی ) ******************************************* بی روی تو با این همه روشن چه کنم؟
با پنجره و نسیم و سوسن چه کنم؟
در خلوتِ خاکستریِ خاطرهها
جز تکیه به شانههای شیون چه کنم؟
(استاد علی بداغی ) ****************************************** ز پشتِ ناگهان طوفان بهدرشد
وساطتهای دریا بیاثر شد
میانِ بارشِ آهستهی برف شقایق در پرِ قو غوطهور شد
علی بداغی *******************************************
در این تنهانشینِ بیقراری
که غیر از بیکسی سهمی نداری
مگر خوابی گشاید پَر قناری!
که سر بر دامنِ زنبق گذاری
وصیت نامه پاسدار شهید
هوشنگ مطوری
اشهدان لا الا الله و اشهدان محمداً رسول الله و اشهدان علیاً ولی الله
با درود بی پایان به آقا امام زمان (عج)و با سلام بر نائب بر حق او امام خمینی و درود و سلام بیکران بر شهیدان از صدر اسلام تا شهیدان گلگون کفن جنگ تحمیلی و درود بر پدر و مادرانی که فرزندان خود یعنی پاره ا ی از تن خود را ، به جهبه های حق علیه باطل می فرستند.
ای برادران و خواهران دنیا را بر آخرت انتخاب نکنید که رسول خدا(ص)
می فرمایند:
پس دنیا را برای معاد و حیاه اخروی خویش بکار نگیرید. الدنیا مزرعه الاخره برهمه شما باد که صمیمانه و خالصانه پیروی از امام که اطاعت از امام فرمان خداست، همانطوری که در قرآن آمده است:
اطیعو اله و اطیعو الرسول و اولی الا مر منکم .
ای ملت، تنها امید امام به خدا و شماست. امام را در یابید و مبادا از بیعت با حضرتش سر باز زنید و به یاد آورید سر نوشت مردم کوفه و بی وفائیشان و شکستشان را . از همه ی شما ، ملت شهید پرور می خواهم که از روحانیت متعهد مسئول پیروی کنید. چرا که چراغ راه و راهنمایی هستند که ما را به هدف نزدیک تر میسازند. اگر می خواهید به هدف برسید و قلب همگی شما جهت رسیدن به هدف می تپد ، روحانیت را تنها نگذارید که از قافله ی انسانیت عقب می مانید و یا به جلو می روید که هر دو برابر با نابودی شماست. در تمام مسائل بکوشید و مسئولین را یار و یاور باشید و کمتر مشکلات را به رخ بکشید و خدا شاهد است همگی مسئولید، برای آنها محرم راز باشید نه خودتان برملا کنندگان مشکلات و کمبود ها باشید.
برادران و خواهران سفارش باد شما را به روآوردن به قرآن آن را بخوانید که سعادت در تفکر و تعقل در آیات قرآن میباشد وبه آن عمل کنیدف چون که دشمنان ما از قرآن خیلی می ترسند و همیشه جهان خواران سعی داشتند قرآن را از میان ما مسلمانان بر دارند، چون قرآن راه سعادت را پیش روی ما می گذارد و از خواهران گرامی می خواهم که حجاب خود را حفظ کنید چو ن بی حجابی یک عمل شیطانی و ضد خدا و پیامبر و امامان است و از کلیه برادران وخواهران حزب الله میخواهم ، به پاس خون شهدا هم که شده جلوی بی حجابی را بگیرند .
والسلام و علیکم و رحمت الله و برکاته
هوشنگ مطوری
وصیت نامه ی شهید اصغر قنواتی
بسم الله الرحمن الرحیم
انالله و انا الیه را جعون
ولا تقولو لمن تقبل فی سبیل الله اموات بل احیاء ولکن لا تشعرون
به کسانی که در راه خدا کشته شده اند مرده مگویید ، آنها زنده هستند ولی شما نمی دانید .
با درود به پیر مرد جماران و با درود و سلام بر تمامی شهیدان و با سلام بر شمشیر زنان راه خدا ،حقیت چیزی برای وصیت نوشتن ندارم فقط چند کلامی را زو نیاز است . ای خدا ستایش و حمد مخصوص توست . ای یاری کننده و تنها معبود ناس . ای اقیانوس رحمت ای خداوند قادر و عظیمم و ای پروردگار ی که هستی به یکتایی میخواندت . ای مهربانترین مهر بانان و ای خدای بخشنده ترین بخشنده ها . ای قدوس عدالت گستر هستی . ای مالک یوم الدین اکنون که عازم جبهه حق علیه باطل هستم نمیدانم که آیا لیاقت شهادت در راه اسلام علیه نصیبم میشود یا نه ؟ و اگر هم این افتخار نصیبم شد و با شهدای صدر اسلام حسین بن علی (ع) و دیگر یارانش قرار میگیرم ؟ نمیخواهم زیاد سرتان را درد بیاورم ولی این وظیفه ای است که بر دوش هر مسلمان که وصیتی داشته باشد . مزاحمتان نمیشوم عرضی به آن صورت ندارم عرض کوچکی دارم که امید وارم مورد قبول باشد انشاءالله خواهران و برادران دنیا را بر آخرت انتخاب نکنید که رسول خدا حضرت محمد (ص) فرموده این دنیا را برای معاد خود و حیات اخروی خویش بکار بگیرید
( الدنیا مزرعه الاخره ) برادران وخواهران برهمه شما باد صمیمانه و خالصانه پیروی از امام که اطاعت از امام فرمان است (( اطیعوا... و اطیعو الرسول و اولی الا مر منکم )) ملت تنها امید امام به خداست امام را دریا بید مبادا از بیعت با حضرتش سر باز زنید . بیار آورید سر نوشت مردم کوفه و بیوفاییشان و پیمان شکنیشان را برادران و خواهران . سفارش با د شما را به روی آوردن به قرآن ... آنرا بخوانید که نجاتتان در تفکر تعقل در آیات آن است برادران و خواهران از همه شما خواهشمندم که از روحانیت متعهد و مسئول پیروی کنید چرا که چراغ راه و راهنمایی هستند که ما را به هدف نزدیکتر میسازند اگر میخواهید به هدف برسید و قلب همگی شما جهت رسیدن به هدف می تپد رو حانیت را تنها نگذارید که یا از قافله انسانیت عقب می مانید و یا به جلو می روید که هر دو برابر نابودی شماست . در تمام مسائل مسئولین را یار و یاور باشید و کمتر مشکلات را به رخ بکشید که خدا شاهد است همگی مسئولید برای آنها محرم راز باشید نه خودتان برملاء کننده مشکلات و کمبود ها باشید بطور کلی خود را جهت ظهور امام زمان آماده سازید برادران و خواهران سفارش بر نمازتان مسجد ها را پر کنید و تا میتوانید به جامعه خدمت کنید و آنرا سبک نشماری نافله را به جای آورید خصو صاً نماز شب را به جای آورید و کلیه برادرانی که توان رزمی دارند و می توانند در جبهه ها حضور پیدا کنند خود را معطل نکنند و به سوی جبهه ها که جایی با صفاتر و رو حانی تر از سنگر های خط مقدم نیست خود را برسانید .به سنگر ها ی امام زمان که این افتخار نصیب هر کس نمی شود سعی کنید این افتخار را نصیب خود کنید .
پدر و مادر م . از زحماتی که برای من کشیدید تشکر میکنم و حقیقت خجالت میکشم که این را بگویم چون من نتوانستم آن زحمات را جبران کنم ولی مجبور هستم مرا ببخشید و حلالم کنید چونکه ما یک امانت پیش نیستیم و این امانتد دیر یا زود باید به صاحبش برگردد ما باید خود را بسازیم و اسیر دنیا نشویم باید بدانیم که روز قیامتی وجود دارد و گول منافق را نخوریم . سکوت در برابر منافق و صدام و دیگران خیانت به قرآن است پدر و مادرم این را بدانید که میدانید تمام کسانی که در سنگر ها ی اسلام دفاع می کردند چشمهایشان از شدت اشکی که به عشق و خوف خدا ریخته بود صدمه دیده شکمهایتان از روزه های فراوان لاغر شده و لبهایشان از دعا خشکیده و رخسار شان از بیداریها ی شبانه زرد گشته اما به چهره های آنان همواره غبار پر طراوت نشسته بود .آری برادران من این چنین کسانی بودند که رفتند پس راستی سزاوار است که تشنه دیدار شان باشم مادرم هر وقت به یاد من افتادی . یاد آن مادران فرزند در آغوش را بسوی لو له های مسلسل شتافتند بیاد آر ...... 8- خواهرانم و برادرانم . امیدوارم که مرا ببخشید و مرا هلال کنید چون خیلی حق گردنم دارید و امیدوارم که مرا ببخشید و حلالم کنید . اما خواهرانم . فرزندانت (پسرانت ) را همچون علی اکبر – علی اصغر – قاسم و عباس بزرگ کنید و ( دخترانت ) را همچون زینب وار بزرگ کنید و آنها را از همین کوچکی به قرآن دعوت کنید 9- وای شما برادران عزیز . سلاح بر زمین افتاده ام را بر گیرید و بر سینه تان بفشارید که تنها یادگار من است و باید گلو له های سر بی اش را بر قلب دشمنان اسلام فرود آورید و جای خالیم را در سنگر پر کنید که امروز درخت اسلام نیاز به آبیاری خون من و تو دارد . و اما برادرانی که از من ناراحت و دلخور هستند امیدوارم که به بزرگی خود مرا حلال ببخشند . خدایا از تو میخواهم که
مرگم را کشته شدن در راه خود قرار بدهی با دوستانت زیر پرچم رسول ت ( یک مقدار نماز و روزه بدهکار هستم و از برادران حزب الله و مسلما ن و از دوستان خصو صاً از برادران سپاه و بسیج میخواهم که برایم بگیرند . ( مرا پایئن پای شهید حمید بهمئی خاک کنید.
( لاله این چمن آلوده برنگ است هنوز ***
سیر از دشت نینداز که جنگ است هنوز
بیا مادر حلالم کن که عزم ترک جان دارم
به دیدار افروزی عروج آسمان دارم
بنه بر بسته با عزمی گذر از مرزجان دارم
این گلخن هوای گردش باغ چنان دارم
خدایا خدایا تا انقلاب ،مهدی خمینی را نگهدار
خدا نگهدار
من الله التوفیق
اصغر قنواتی
مورخه : ۱۸/۱۲/۶۳
نگاهی به زندگی سردار رشید اسلام علی هاشمی ۱
به بهانه ی برگزاری اولین یادواره ی این شهید
در سال ۱۳۴۰، کودکی در شهر اهواز چشم به جهان گشود که نامش را علی نهادند. کودکی او مصادف با دوران سیاه ستمشاهی بود، و علی هاشمی از همان زمان با افکار سبز و روشن اسلام پیوندی عاشقانه یافت.
وی ارتباط تنگاتنگ خویش را با کوثر زلال وحی از همان سنین حفظ نمود و تفسیر قرآن و درس اخلاق را از برنامههای مهم خویش قرار داده و با علاقه و ارادتی که به نماز داشت مرید و مؤذن مسجد شد.هاشمی پس از پیروزی انقلاب با تکیه بر مطالعات عمیق و آگاهیهای دینی خود در بحثهای گروهکهای مختلف شرکت کرده و با بحثهای منطقی آنان را به تسلیم در برابر اسلام وامیداشت. وی از همان زمان ابتدا عاشق و دلباخته امام (ره) و پیشتاز مبارزه بود و به همین دلیل به قصد خدمت به نظام وارد کمیته انقلاب شد و سپس به همراه حسین علم الهدی، آقایی و .... جهت تشکیل بسیج و سپاه تلاشهای بسیاری نمود.زندگی در جنگ مرحله نوینی از دوران پرتلاطم حضور حاجعلی در دنیای خاکی بود اوج ایثار و رشادت او در شناساییهایش نمایان بود. آنچنان که تمام طرحهای عملیاتیاش را با تعداد اندکی نیرو با موفقیت به انجام میرساند. با گسترش محورهای عملیاتی، حاجعلی تیپ ۳۷ نور را در محور حمیدیه تشکیل داد. و پس از عملیات بیتالمقدس توانست سپاه بستان و هویزه را تشکیل دهد. ایجاد پاسگاههای مرزی و مسئولیت پدافندی کل منطقه از فعالیتهای دیگر او بود.
وی پس از تشکیل قرارگاه «نصرت» و ارائه طرح کلی عملیات خیبر و بدر، مسئولیت سپاه ششم امام جعفر صادق (ع) را عهدهدار شد که حاصل آن سازماندهی ۱۳ یگان رزمی و پشتیبانی در استان خوزستان بود.و شاید به همین دلیل او را سردار هور نامیدند. سرانجام قرارگاه نصرت در محاصرهی دشمن قرار گرفت و تعدادی از نیروهای اسلام به اسارت نیروهای بعثی درآمدند و علی هاشمی چهره محبوب و خندان عرصههای عشق و ایمان سرانجام در چهارم تیر ماه سال ۱۳۶۷ در سن۲۷ سالگی به آسمان پیوست و نامش ستاره درخشانی شد بر تارک تاریخ ملت ایران تا نسل فردای ایران راه درست زیستن را از او بیاموزند.
یادش گرامی و جاوید باد
بر ماست که ادامه دهنده ی راهش باشیم.
یادواره های شهدای دیگر شهر ها:
یادواره ی شهدای ایلام:
رئیس مجلس شورای اسلامی در یادواره ی ۱۲۰۰ شهید شهرستان ایلام طی سخنانی گفتند : اکنون از سرداران ایرانی با افتخار یاد می کنیم و یاد آنها در قلب مردم است ، اما در مقابل از سرداران عراقی یادی نمی شود و نفرین بر آنها می فرستند. همات طوری که اکنون صدام را نفرین می کنند ، این همان تفاوت مسیر حق و باطل است. مسیری که
در را ه خدا طی شود، پایدار و جاویدان است و از یاد نمی رود و همواره این مصاف در طول تاریخ وجود داشته است. شهدا راه حق را نشان می دهند به گونه ای که اکنون برای پیدا کردن راه حق از باطل باید راه شهدا را پیمود ، واکنون بعد از ۱۴۰۰ سال حق و باطل را از راه سیدالشهداء درک می کنند. کاری که شهدا کردند با هیچ صنف دیگری قابل مقایسه نیست ، چرا که بدون شهداء و مجاهدان فی سبیل الله کار به نتیجه نمی رسد و عزتمند نیست. شهداء باعث عزت کشور و امت هستند..
امروز استواری ، پایداری و استقلال ایران در پناه خون شهداء حاصل شده است.
شهداء این درس را به امت اسلامی دادند که اگر برای کشورشان عزت و استقلال می خواهند ، باید در راه آن مجاهدت و ایستادگی کنند ...
شهداء نگران امت اسلامی هستند. شهداء می خواهند که راه امام و ولایت فقیه در کشور پایدار بماند. این همان سخن امام است که فرمود:
پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به کشورتان آسیب نرسد...
جمهوری اسلامی ۱۴/۱۲/۸۹ ص۴
قدرت آرامگاه شهداء:
شبکه ی خبری راشا تو دی در گزارشی از بهشت زهرای تهران اعلام کرد:
آرامگا ههای شهیدان یک بعد قدرت ایرانی ها حتی بیشتر از قدرت
هسته ای هستند و بسیاری از مردم هنگام زیارت آرامگاهها از خداوند
می خواهند که آنها هم در راه خدا شهید شوند. آنها دعا می کنند و
خیرات می کنند. مردم حضور خدا را بر مزار آنها احساس می کنند. در
اینجا مردم از هر قشری حضور دارند ........
کیهان ۱۴/۱۲/۸۹
یاد شهدا گرامی باد
کبوتری دیدم به خون آغشته....
گفتمش بکجا ها پر میکشی....
گفت : به آنجا که باد گلبرگهای لاله ها را می برد....
راستی، به کبوتری که پلاک ندارد ، چه میگویند؟....
در گلزارها، روی بعضی از سنگها نوشته اند ، شهید گمنام.....
مگر میشود شقایق ، بی نام باشد؟....
مگر میشود که نام شهید ، گم باشد؟....
هر نام، به اعتبار (( شهبد )) نامی میشود.....
(حرف های تنهایی.... سایه روشن)
وصیت نامه شهید اسماعیل کنار کوهی
بسم الله الرحمن الرحیم
( والعصر. ان الا نسان لفی خسر. الا الذین آمنوا و عملو ا الصالحات و تواصو بالحق و تواصو ابالصبر ))
شهادت ارزشی است که از اولیاء به ما رسیده است . (امام خمینی )
با سلام و درود به امام و ملت شهید پرورو قهر مان
پدر و مادر عزیز سلام علیکم ، امیدوارم که حال همگی شما در پناه حق خوب باشد و در راه اسلام کوشا باشید و امیدوارم که برای من ناراحت نباشید ، برای اسلام ناراحت باشید که مباداشکست بخورید و در تمام اجتماعات شر کت نمائید و برای من گریه نکنید و لباس سیاه نپوشید بلکه برای امام حسین (ع) گریه کنید و به خواهرانم بگویید که به دعای کمیل ها بروند و همچنین به برادرانم بگویید که مسجد ها را خالی نگذارید و امام بزرگوارمان را تنها نگذارید و چه زیبا است آگاهانه به پیشواز شهادت رفتن ، چه شیرین است جان دادن در راه خدا و چه عظیم است تکلیف دفاع از اسلام و مسلمین .
و به اینها ئیکه دل به این دنیا بسته اند بگویید که دنبال پول و ثروت نروند و همیشه یار و یاور اسلام و امام باشند و به جبهه ها بیایند و جبهه ها را خالی نگذارند و به آنها بگویید که از این کارهای زشت و غیر انسانی دوری کنید و جلوی نفس اماره خود را بگیرند و به آنها بگویید که این جهان مزرعه آخرت است و تا آنجا که می توانید کارهای خوب و خدایی انجام دهند و به برادرانی که به مسجدها می آیند بگویید که جلوی کارهای این منافقان را بگیرند و فرصت کار کردن برای آمریکا و شوروی ندهید و آنها را سرکوب کنید و به اینها بگویید که هنوز فرصت است که به دامن اسلام بر گردند و من از خدا می خواهم که مرا ببخشد و مرا از این همه گناه
پاک بدارد و من بلکه با شهادتم بتوانم این همه گناه را از روی دوشم بر دارم و جزء بندگان خدا باشم :
خوش بهاری آمد از خون جوانان عین خوش را
آفرین صد آفرین تا فکه را یکسربگیرند .
و از مادرم متشکرم که من را به این راه تشویق کرد و امانت خدا را پس داد و از پدر و مادرم می خواهم که مرا ببخشند که برای آنها کاری نکردم و باعث زحمت آنها شدم و امیدوارم که از من ناراحت نباشند . و مرا ببخشید که نتوانستم برای آنها فرزند خوبی باشم. امیدوارم که مرا حلال کنید، چون اگر مرا حلالم نکنید دیگر مرا جزء شهداء قرار نخواهند داد و از اینکه نتوانستم در این دنیا برای شما کاری بکنم در آن دنیا شما را شفاعت می کنم و از برادران و خواهرانم بخشش می خواهم که آنها را ناراحت کردم و از بچه های لین(محله ) می خواهم که مراسم عزاداری من را خیلی خوب برگزار کنند و می خواهم که به نماز جماعت و نماز جمعه ها بروند و مسجد ها را خالی نگذارید و همیشه یار امام باشید .
و از بچه ها می خواهم که مرا ببخشند ، اگر کاری ناپسند از من دیده اند و اگر کسی از من پولی دارد مرا ببخشد و از بچه ها و دوستان می خواهم که یک ماه روزه و نماز برای من بگیرند و اگر جسد مرا پیدا کردید از کسانی که جسد مرا حمل کرده اند متشکرم و جسد مرا در پهلوی قبر منوچهر عباسی دفن کنید .
ســــــوی دیار عاشــــــقان ،
رو بخدا می روم ، رو بـــه خدا می روم .
خدایا خدایا ، تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار ، رزمندگان اسلام پیروز شان بفرما .
مرگ بر آمریـــــکا، مرگ بر شـــــوروی
والسلام
دوســـــتار همـــگی شما
اسماعـــیل کنــــار کوهی
باسمه تعالی
وصیت نامه پاسدار شهیدجهانگیر مؤمنی:
اگر من به فیض شهادت رسیدم هیچکس برای من گریه نکند وسیاه نپوشد وعوض آن به امام دعا کنید وفرج امام زمان (عج) را از خدا درخواست کنید.
به کلیه دوستان وآشنایان توصیه می کنم که دعا ونماز را فراموش نکنند، بخصوص در نماز های جماعت وجمعه شرکت کنند، چون در جماعت انسان آگاه می شود.
ای پدر ومادری که این وصیت نامه را می خوانید:
در تربیت کودک خود ویاد دادن قوانین اسلام از کوچکی به فرزند خود غافل نباشید. به او قرآن یاد بدهید و او را آماده کنید که فردی مفید برای اسلام باشد.
ای برادر وخواهر عزیزم:
مساحد را ترک نکنید مساجد را پر کنید. کلاسهای عقیدتی در آن بگذارید مردم را آگاه کنید.
پدر ومادر عزیزم:
مبادا در سوگ من ناراحتی کنید. اگر ناراحت شدید، بروید نزد پدر ومادر بقیه شهدا واز آنها درس صبر بگیرید.
پدر ومادر عزیز به حزب الله کمک کنید ، چه از نظر مادی وچه از نظر معنوی.
پدر ومادر عزیزم :
برای من در خانه یک پرچم قرمز (سرخ) آویزان کنید وموقعی که جنگ تمام شد وانتقام خون همه شهیدان گرفته شد، آن را بردارید تا دشمن بفهمد که مردم ما تا انتقام خون همه شهیدان را
نگیرند از پا نمی نشینند.
وسخن دیگر من با محصلین عزیز این است :
که ای برادر وخواهر محصل با درس خواندن خود وبارور کردن اقتصاد کشور ضربه ای بزرگ به این ابر قدرتها بزنید. درس را فراموش نکنید، زیرا اگر شما درس خواندن را رها (ول) کنید ، ضد انقلاب خائن درس می خواند وپست ومقام کشور به دست آنها می افتد
وشما ای معلمین عزیز:
فرزندان این انقلاب خونبار را درس دهید وآنان را تربیت کنید تا ان شاء الله بتوانند وارث زمین شوند.
ویک مطلب را به خواهران عزیز می دهم:
به عنوان برادر حقیر شما که این حجاب خودرا رعایت کنید وبه گفته امام عزیزمان که می فرماید اگر این جنگ 20 سال هم طول بکشد ما ایستاده ایم .
واز برادران می خواهم:
که زودتر این آمریکای جنایت کار را به خاک بسپارید وبه گفته امام عزیز می جنگیم ، می میریم سازش نمی پذیریم. این چند کلمه برای ما کافی است وتنها آرزوی من این است به امت شهید پرور ایران می خواهم که با کمک های خود این رزمندگان اسلام را یاری کنید وتا آخرین نفس با این جنایتکار بجنگید وتا آخرین نفس راه کربلا وقدس را بروید. و به این استکبار جهانی نشان دهید که این رزمندگان اسلام با شکست روبرو نیستند واز خدای خود می خواهم که یک هدیه بزرگی به این خانواده های معظم بدهد وعاقبت این جنگ را زودتر با پیروزی ایران نائل بفرمایید
دیگر عرضی ندارم به جز سلامتی شما آنهم به امید خدا همه ی مسلمین را صحیح وسالم نگه دار0
والسلام اجرکم عندالله
جهانگیر مؤمنی مورخ 26/10/66
باسمه تعالی
وصیت نا وصیت نامه ی پاسدار شهید
سید محمد علی پوسائی
ولا تحسبن الذین قتلو فی
سبیل الله امواتا ًاحیاء عند ربهم یرزقون قرآن مجید
( ما با خدای خود عهد بسته ایم که
دنباله رو امام خود سید الشهداء باشیم
"" امام خمینی ""
با سلام و درود به امام و روحانیت
مبارز و تمامی شهدای اسلام
مادرم ، برادررانم و دوستانم :
من زندگی و حیات خود را به آفریده ی
خود هدیه کرده ام و بدون شک و ترس
و وحشت بسوی مرگ و شهادت
رهسپارم ، شما هیچگونه ناراحتی و
اندوه به خود راه ندهید، بلکه همیشه
در برابر حوادث ناگوار که امتحان خدا
می باشند صبر و بردباری داشته
باشید. عزیزان من مرگ در راه
حق عالی ترین ثمره ی زندگی است
و از شما تقاضا دارم گریه نکنید ، اشک
نریزید فریاد نزنید ، زیرا همه اینها
نشانه ی ضعف و ناتوانی شما
است . این گریه ها دشمن را
خوشحال و گستاخ می کند.
مادرم و برادرانم:
رسالت شما آن است که خود را قوی و نیرومند نشان دهید ،بدانیدکه
خداوند طرفدار مسلمین است هر گاه با دشمن خود ( امریکا و یا
عوامل امریکا ) روبرو شدید، شکوه آنها شما را به وحشت نیندازد و
خدای نخواسته حرفی به امام و روحانیت ، برادران سپاه پاسداران که
همه آنها از اسلام بر خواسته اند نزنید، که از ارزش شما کم شود .
شما باید رفتاری داشته باشید که دشمن را به شگفت آورید ...
ضمناً یاد آوری بنمایم به عقیده من هیچ مکتبی . حق نیست به جزء
اسلام .
اما شما جوانانی که عاشق استقلال و آزادی هستید
و گول گروهکها ی خود فروخته ای مانند :حرب توده ، چریکهای
فدایی خلق و منافقین را خورده اید . شما باید بدانید که این اسلام
است که همه چیز دارد و این فقط روحانیت میباشد که میتواند ایران را
از زیر بار استعمار شرق و غرب نجات بدهد . زیرا هر کدام از این
گروهکها را که میبینید یا به شرق وابسته اند و یا به غرب تنها اسلام
است که با تمام ابعادش مستقل میباشد
و به قول پدر طالقانی اسلام ، اسلام است با تمام ابعادش نه
کمونیست است و نه مارکیسسم و نه کاپتالیسم. اسلام همه چیز
دارد. امام خمینی دارد .روحانیت دارد. استقلال دارد. مرگ بر آمریکا
دارد .حضرت مهدی (عج) دارد و از انجمن اسلامی ها ی منطقه
بخصوص انجمن توحیدی بعنوان برادر کوچک شما تقاضا دارم .
برادرانی
که به دامن اسلام برگشتند به گرمی بپذیرند و تا آنجایی که می
توانند اسلام را به آنها بشناسانند و در خاتمه از کلیه کسانی که مرا
میشناسند طلب بخشش مینمایم و مرا در کنار مزار شهید گمنام به
خاک بسپارید و عکس امام خمینی که تعلق به خودم دارد برای
همیشه بالای مزارم بگذارید مقداری پول بدهکار هستم که برادرم
رحیم در جریان میباشد در ضمن مقداری نماز و روزه بدهکار هستم که
آنها را با برادران سپاه در میان گذارید و از گردنم رد کنید .
((ربنا افرغ علینا صبر او ثبت اقدامنا و و انصر نا علی القوم الکافرین ))
آمین یا رب العالمین
حسین ، حسین شعارماست . شهادت افتخار ماست
خدایا ، خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
سید محمد علی پوسایی
-----------------------------------------
یادش گرامی . جاویذ باد.
مزارش در گلزار شهدای آغاجاری برای
زیارت روشنگر ماست
باسمه تعالی
قسمتی ازوصیت نامه پاسدار شهیدعباس سلیمانزاده
خدایا هر جانداری می میرد وچه بهتر که این جسم ناچیزم را در راه هدف تو بدهم.
اماما ای سلحشور مظلومان وای حسامی محرومان وای یاور مستضعفان من از ابتدا در محرومیت ومستضعفیت بودم وخوب درد این طبقه را می دانم واین را نیز خوب می دانم که باید در راه اینان بکوشم وهرکوششی از یک کانال به نتیجه می رسد وآن راه امت اسلام است و آن راه که باید راهنمایم باشد، قر آن است و آن که باید به او برسم الله است و من باید لقاء الله را درک کنم که اگر خدا بخواهد به نتیجه برسم.
سخنانی از سینه پر دردم را به شما میگویم :
مادرم تو باید به مانند زینب صبور باشی و راه زینب را انتخاب کنی و ندای مظلو مان را به گوش جهانیان تا آنجا که می توانی برسانی .
و اما تو ای پدر پیر همچون پدران سرباز صدر اسلام خوشحال باش که فرزندی تربیت کردی که راه حسین را می رود
و اما از برادرانم : همچون دلیران اسلام می خواهم که در راه الله مبارزه کنید و کاخهای ظالمان را فرو ریزید که تا ظالم هست مبارزه باید باشد و بقول امامان هر کجا مبارزه هست اسلام آنجاست
و به ملت غیور و خواهران و برادرانی که زحمت کشیده اند و جسدم را حمل می کنند ، می گویم که تنها راه امام که همان خط سرخ شهادت و راه اسلام است راه خداست
دوستان و برادرانی که
شبها تا صبح در کنار هم با منافقان داخلی جهت افشای آنان اعلامیه و پوستر در خیابانها می زدیم ، یادتان باشد که همان شب زنده داری ها میتواند کاخ سفید و کرملین را بلر زه در آورد. بار پروردگارا ای پشتیبان مظلو مان تنها از تو می خواهم به حق شهدای اسلام از عمر تمامی ما بکاه و به عمر نماینده ات بر زمین روح تو خمینی بزرگ بیفزا.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
عباس سلیمانزاده
اولین شهید جنگ
شهید ایرج دستیاری قبل از شروع جنگ و زمانی که صدام تحرکاتی را برروی مرزهای کشورمان آغاز نموده بود ، به همراه تعدادی از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آغاجاری ، به شهر قهرمان خرمشهر اعزام شدند. آنان شب تا صبح بر سر مرز تحرکات نیروهای مزدور عراقی را زیر نظرداشتند و مرتباً به مسئولین منعکس می کردند و ایشان در یکی از این ماموریت ها و قبل از شروع جنگ براثراصابت ترکش های مین به درجه ی رفیع شهادت نائل آمدند. او در وصیت نامه اس نوشته بود:
امیدوارم این لباس مقدس سپاه را ازتنم بیرون نیاورم بجز با شهادتم.
و همینطور هم شد.
تشییع پیکر مطهر ایشان با شکوه فراوان در شهرستان امیدیه برگزار شد و برای خاکسپاری به اهواز منتقل شد. اکنون مزار ایشان در گلزار شهدای اهواز هدایت گر ماست
راهش مستدام و جاوید باد
شهید عزیز الله الماسی فرمانده مهندسی سپاه ناحیه خوزستان
در سال 1340 ه ش در خانواده ای متوسط ودر شهرستان امیدیه متولد شد. شنا و اسب سواری را نزد پدرش آموخت. هفت ساله بود که مادرش را از دست داد, پس از آن مشکلات او دو چندان شد، درد بی مادری را همیشه بر دوش می کشید. مدتی پس از آن نیز پدرش را از دست داد، در سال 1358 از هنرستان شهید اتابک فارغ التحصیل شد و در مهر ماه سال 1359 به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد.
از کودکی آزاد منش بود و هرگز طاقت دیدن بی بند و باریها و افراد شرور و ناصالح را نداشت . در هر کجا آنها را می دید سعی در اصلاح آنها داشت.
او همیشه عقیده داشت انسان نباید شرف خود را فدای چند روز زندگی دنیوی کند. وقتی جنگ تحمیلی توسط صدام و با چراغ سبز اربابانش آغاز گردید، از اولین کسانی بود که به جبهه اعزام گردید. وقتی برای چند روز مرخصی به منزل آمد روحش آرام نمی گرفت .او مثل کسی که از سرزمین رؤیاهای مادری جدا شده باشد .
او دوباره و قبل از اینکه مرخصی اش تمام شود به جبهه بازگشت. چند روزی را هم که برای استراحت به خانه می آمد یا برای تامین امکانات و نیازهای جبهه تلاش می کرد یا سعی در اصلاح معضلات ومشکلات اجتماعی داشت.
او هیچ وقت احساس خستگی نمی کرد. حضور تمام وقت درجنگ مانع از این نشد که او به سنت الهی ازدواج بی توجه باشد.
چند روزی که در مرخصی به سر می برد، با مراسمی ساده ازدواج کرد وچند روز بعد باز به جبهه برگشت.
از روزی که وارد جنگ شد تا آخرین روزهای این نبرد نابرابر در جبهه ماند.
او سال 1365 درآزمون سراسری دانشگاه شرکت کرد ودر دانشگاه اهواز پذیرفته گردید .
بعد از قبولی در دانشگاه, خانواده اش را به اهواز منتقل کرد وچند روزی نیز به دانشگاه رفت ,اما با توجه به نیازهای جبهه و جنگ ، .عزیز الماسی دانشگاه را رها کرد و به جبهه برگشت,
او می گفت: امام خواسته اند که ما به جبهه برویم و آنجا را پر کنیم ,پس هیچ بهانه ای نمی تواند توجیه کننده ی عدم حضور در جبهه باشد.
همیشه نماز را اول وقت برپا می داشت و پس از نماز با صوت دلنشین قرآن تلاوت می کرد. هرگز مسئولیتهایش را در سپاه و جبهه ابراز نمی کرد.
پس از خاتمه ی جنگ تحمیلی در یک ماموریت و بدون در نظر گرفتن کمک های بی شمار دولت کویت به عراق در زمان جنگ تحمیلی ؛برای خاموش کردن چاههای نفت کویت که توسط نیروهای عراق به آتش کشیده شده بود , به آن کشور رفت .او با هدایت گروه تحت فرماندهی اش ,بهترین عملکرد رادر بین گروه های اعزامی از چند کشور اروپایی و آمریکایی در خاموش کردن چاه های شعله ور نفت در کویت داشت.
پس از بازگشت از کویت به تهران رفت و مدتی در آنجا خدمت کرد. مدتی بعد به لبنان رفت وبا استفاده از نبوغ وابتکار خود به یاری مردم مظلوم این کشور شتافت, او با ارائه آموزش و انتقال تجارب خود ,جوانان لبنانی را برای بیرون راندن اشغالگران صهیونیست آموزش داد.
بعد از انجام موفقیت آمیز این ماموریت به ایران برگشت . در سال 1371 گروهک منافقین پس از خیانت های بی شمار به کشور و مردم ایران به دستور آمریکا، ماموریت به اصطلاح انهدام صنعت نفت ایران را به عهده گرفتند.
آنها در یکی از این ماموریتها چاه شماره 50حوزه نفتی اهواز را منفجر کردند. عمق و گستره آتش سوزی به اندازه ای بود که امکان نزدیک شدن به آن نبود. بر اثر شدت و حجم شعله های آتش مجبورشدند مسیر جاده اهواز به امیدیه را که از فاصله چند صد متری این چاه می گذشت عوض کنند وبا دورتر کردن جاده از چاه شماره 50از آسیبها دیدگی مسافران و خودروهای عبوری از این مسیر جلوگیری کنند.
شرکتهای معتبر بین المللی در پاسخ به درخواست شرکت نفت ایران برای خاموشی آتش این چاه، پولی را مطالبه می کردند که از ارزش ذخیره ی نفت آن بیشتر بود. این حادثه به یک موضوع حیثیتی برای جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده بود.عزیزالله الماسی همراه با تعدادی دیگر از رزمندگان دفاع مقدس با بسیج امکانات موجود در شهر اهواز و در یک عملیات ابتکاری موفق شد آتش این چاه نفت را خاموش کند و یکی از بی نظیرترین عملیات اطفاء آتش را در قرن 20 به نام ایران ثبت کند.
او که روزی در جبهه ها به دنبال شهادت می دوید وپس از پایان دوران دفاع مقدس غم بزرگ دوری از دوستان شهیدش اورا آزرده کرده بود؛در هفدهم اسفند ماه 1371دراین عملیات افتخارآفرین با کشش ایجاد شده به داخل آتش فوران شده کشیده شد و در مقابل بهت و حیرت دوستانش که شاهد به شهادت رسیدن او بودند و کاری هم از دستشان بر نمی آمد به به ملکوت اعلی پرواز کرد، تا سندی باشد بر اقتدار و حضور قدرتمند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در تمام عرصه ها.
وصیتنامه ی شهید عزیزالله الماسی:
بسم الله الرحمن الرحیم
با درود و سلام خدمت حضرت امام خمینى بت شکن و شهداء گلگون کفن
و با سلام و درود فراوان خدمت امت شهید پرور, به خصوص مردم جسور منطقه شهید پرور که همواره پیرو و پشتیبان امام بودهاند و امید است که مردمى این چنین مقاوم و مطیع امر رهبرى ، به چند نکته که شایان نظر تمام رزمندگان است همیشه توجه داشته باشند:
هیچگاه از پشتیبانى امام دست نکشند و از بىعدالتىهائى که مشاهده مىشود، دلسردنشوند
.امت قهرمان ، موهبتى در چهار چوب انقلاب اسلامى به وسیله رهبرى قاطع امام و همت بلند خود شما پیش آمده که از آن همه کج روى و منجلاب نجات پیدا کنیم. باید روى این نکته عنایت خاص داشته باشیم و بدانیم که اگر خدشهاى به این حرکت عظیم وارد شود ,به اسلام وارد شده وهیچگاه و شاید تا روزگارى بس دراز دیگر رنگ چنین تشکیلاتى را نبینیم، زیرا که ابر قدرتها و دشمنان اسلام به این نکته رسیدهاند که اسلام چه قدرت عظیم و مردم غیور ایران چه سان مردمى هستند.
پس قدر این رهبرى و این ابر مرد تاریخ را بدانید. از اینموقعیت استفاده کنید و پیش از پیش بهجبههها هجوم بیاورید که صدام خط مقدم و مستحکم ابرقدرتها محسوب می شود و به حمدا... این خط و این جبهه در حال فروریختن است.
هرجا تبعیض و بى عفتى و هر گونه فسادى دیدید، بىتفاوت از کنار آن نگذرید تا اینگونه باعث دلسرى نشود که این مسایل شاید درزمان پیغمبر (ص) نیز بوده است ولى دلیل نمىشود که ریشه کن نشوند.
در حال حاضر جبهه ها احتیاج به نیرو دارند و اگر هر کس به طریقى نرفتن خود را توجیه کند، جنگ بیشتر طول مىکشد و معلوم نیست که به نفع ما تمام شود. هر کدام از برادرانى که در جبهه حضور دارند در امر زن و بچهو پدر و مادر و هزار گرفتارى هستند، ولى با همه این اوصاف به جبهه ها آمدهاند, آنها را نباید تنها گذاشت اگر پیروزى در جنگ حاصل شود اوضاع نیز بهتر خواهد شد و ان شاءا... گرفتارى مردم کمتر خواهد شد.
همیشه از مردم, پدرم یا هر روزگار دیده ی دیگرى مىپرسیدم که این همه عمرت چگونه گذشت ؟
جواب مىدادند که انگار همین دیروز بود که با بچه ها بازى مىکردیم پس جهاندرگذر است و مرگ حق ولى براى غافلان باور کردنى نیست.
والسلام عزیز الله الماسی
منبع:پرونده شهید در بنیاد شهید وامور ایثارگران اهواز,مصاحبه با خانواده ودوستان شهید
باسمه تعالی وصیت نامه پاسدار شهیدبهروز عطوفت (ربنا و اتنا ما وعد تنا علی رسلنا و لا تخذ نا یوم القیمه لا تخلف المیعاد فا ستجات لهم ربهم انی لا اضیع) (عمل عامل منکم من ذکر اونثی بعضکم من بعض ) سوره آل عمران آیه 192- سر انجام زندگی مرگ است و مرگ خود آغاز زندگی دیگر اینجانب بهروز عطوفت متولد سال 1342 شماره شناسنامه 57 موالید ، محل صدور بهبهان من هم مانند یکی دیگر از فرزندان مستضعف این سرزمین در خانواده ای از طبقه سه به دنیا آمدم. اول کودکی را همانند دیگر بازیگران گذراندم تا اینکه انقلاب اسلامی ایران فرا رسید و در ایران تحولی دیگر بوجود آمد و در درون من هم تحول دیگری پدید آمد ، تحولی از ظلمت به نور ، از تاریکی به روشنایی و سر انجام از کفر به توحید . حال که برادران سپاه که شهید شده اند جلوی نظرم هستند . پدر و مادر گرامی سلام علیکم .... از اینکه شهید شدم هیچگونه نگرانی نداشته باشید زیرا اول حرفهایم گفته ام که سر انجام زندگی مرگ است و مرگ خود آغاز زندگی دیگری است . مادر گرامی می دانم چقدر زحمت کشیدی تا مرا بزرگ نمودی، ولی باید بگویم که سر انجام من امانتی بودم نزد شما و شما چه خوب از این امانت پاسداری نمودید. پدر و مادرم مبادا برایم گریه و زاری نمائید، زیرا با گریه ی شما دشمنان شاد می شوند پدر و مادر عزیزم مبادا بجای مجلس قرآن ، مجلس عزا برایم بگیرید، زیرا با این کار منافقین و کفار به پایکوبی مشغول می گردند. مادر تو هم زینب وار مقاومت کن و راه انبیاء را ادامه بده و تو پدر عزیزم مانند اصحاب امام حسین (ع) بر دشمنان اسلام بخروش برادرانم : مبادا از دوری من شما آزرده خاطر گردید برادرانم مبادا از دوری من سیل اشک از چشمانتان بر روی گونه هایتان جاری گردد . مبادابا رفتن من از هدف اصلی که همان تداوم انقلاب اسلامی است باز بایستید . مبادا که امام و یارانش را تنها بگذارید و شما ای دوستان ، و همکلاسان و هموطنان شما را به خدا قسم که قدر این انقلاب و اما مان را بدانید آیا قدرتی را سراغ دارید که این چنین در مقابل امریکا بایستد و بگوید ( امریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند ) و شما همکلاسانم هنوز بیاد دارم که چگونه سر کلاس با یکدیگر می خندیدیم ، خشم می کردیم و در آخر باز هم می خندیدیم به آن دسته از برادرانی که صادقانه به طرف این گروهک های منحرف کشیده شده اند پیام می دهم: حد اقل کمی بفکر شهداء و خونبهای آنان باشید و در آخر به خانواده ام ،هم وطنم و هم دینم می گویم که من با چشم باز این راه را انتخاب نمودم بدون هیچ تهدیدی .... در ضمن هر جا که خانواده ام ( پدر و مادرم ) صلاح دیدند خاکم کنید گر مرد رهی میان خون باید رفت از پای فتاده سر نگون باید رفت تو پای به ره و هیچ مگوی خود را بگویدت که باید رفت سخن زیاد است . در آخر میخواهم که مبادا یاد شهیدان اسلام را از یاد ببرید . شهیدانی چون عین الله * پرویز ها * اسماعیلها * عبدالکریم ها * و ..... . بامید پیروزی اسلام بر کفر جهانی بهروز عطوفت
باسمه تعالی
قسمتی ازوصیت نامه پاسدار شهیدعباس سلیمانزاده
خدایا هر جانداری می میرد وچه بهتر که این جسم ناچیزم را در راه هدف تو بدهم.
اماما ای سلحشور مظلومان وای حسامی محرومان وای یاور مستضعفان من از ابتدا در محرومیت ومستضعفیت بودم وخوب درد این طبقه را می دانم واین را نیز خوب می دانم که باید در راه اینان بکوشم وهرکوششی از یک کانال به نتیجه می رسد وآن راه امت اسلام است و آن راه که باید راهنمایم باشد، قر آن است و آن که باید به او برسم الله است و من باید لقاء الله را درک کنم که اگر خدا بخواهد به نتیجه برسم.
سخنانی از سینه پر دردم را به شما میگویم :
مادرم تو باید به مانند زینب صبور باشی و راه زینب را انتخاب کنی و ندای مظلو مان را به گوش جهانیان تا آنجا که می توانی برسانی .
و اما تو ای پدر پیر همچون پدران سرباز صدر اسلام خوشحال باش که فرزندی تربیت کردی که راه حسین را می رود
و اما از برادرانم : همچون دلیران اسلام می خواهم که در راه الله مبارزه کنید و کاخهای ظالمان را فرو ریزید که تا ظالم هست مبارزه باید باشد و بقول امامان هر کجا مبارزه هست اسلام آنجاست
و به ملت غیور و خواهران و برادرانی که زحمت کشیده اند و جسدم را حمل می کنند ، می گویم که تنها راه امام که همان خط سرخ شهادت و راه اسلام است راه خداست
دوستان و برادرانی که
شبها تا صبح در کنار هم با منافقان داخلی جهت افشای آنان اعلامیه و پوستر در خیابانها می زدیم ، یادتان باشد که همان شب زنده داری ها میتواند کاخ سفید و کرملین را بلر زه در آورد. بار پروردگارا ای پشتیبان مظلو مان تنها از تو می خواهم به حق شهدای اسلام از عمر تمامی ما بکاه و به عمر نماینده ات بر زمین روح تو خمینی بزرگ بیفزا.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
عباس سلیمانزاده
باسمه تعالی
وصیت نامه پاسدار شهیدمهدی بیغوله:
(( ولا تحسبن الذین قتلو ا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون ا))
مر گ امری است طبیعی و شهادت افتخار همه ما مسلمین بخصوص شیعیان امیر المومنین علی ابن
ابیطالب (ع) است ، آنچه بیشتر از همه، برای ما ارزش فراوان دارد، حفظ دین مقدس اسلام است
حفظ آیه به آیه قرآن کریم.
علی (ع) با فرقی شکافته در همین راه شهید شد فرزندان برومندش هریک بطوری دراین راه شهید شدند
شهادت امام حسین (ع) به ما ارث رسیده است.
راهی را انتخاب کردم هم اکنون در پیشگاه مقدس الهی خوشحالم واز خداوند متعال از همه گناهانم
طلب بخشش ومغفرت می کنم سفارشم به فرزندانم آن است که از مادرشان که برای آنها زحمتهای
فراوانی کشیده است خوب مواظبت کنند سفارش دیگرم آن است که فرزندان بزرگم دررابطه با تشکیل
خانواده و ازدواج به برادرشان عیسی کمک و مساعدت نمایند تا از زندگی در پرتو اسلام وقرآن
برخوردار باشند.
آن چه مهمتر از همه، سفارشاتم می باشد امام خمینی است دست از این نعمت الهی وخط سرخش
برندارید. پشتیبان اسلام ، قرآن ، روحانیت باشید فرزندانم دست از نماز، روزه، مسجد، و قرآن بر ندارید.
سعادت دنیا وآخرت در گردن گذاشتن به احکام مقدس اسلام است.
از تفرقه بین یکدیگر (برادران) بپرهیزید و در جماعت باشید که دست خدا با جماعت است.
مؤید باشید
والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته
مهدی بیغوله مورخ 18/1/63
باسمه تعالی وصیت نامه پاسدار شهیداسماعیل مختاری بسم رب الشهدا ( به نام خداوند درهم کوبنده ستمگران) پدر ومادر عزیز وای خواهر، وتو ای برادر، من بعد از 18 سال زندگی بیهوده خود را باز یافتم وراه حسین را انتخاب کردم ، زیرا که شهید شدن به نظر من سر آغازی دوباره میباشد . مادر عزیز و پدر گرامی: من در طول عمر خدمتی که به شما نکردم ، طلب بخشش و عفو میخواهم و از شما می خواهم که به خاطر من حتی یک قطره اشک نریزید ، چرا که من همیشه در کنار شما هستم و مگر من از جوانهای دیگری که به خاطر خدا واسلام عزیز تا آخرین قطره خون خود را برای هدفشان که ایمان به جندالله است نثار کردند ، بالاتر هستم . از همه دوستان و برادران که از من اشتباهی دیدند مرا ببخشید همه ی شما را به خدا می سپارم . برادر عزیزم و دوست عزیزم می خواهم که به دو نفر دستیاری و امیری مبلغی دستی گرفتم به آنها بدهید . اسماعیل مختاری خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار