شهدای آغاجاری و امیدیه

وبلاگی از مردان بزرگ شهر آغاجاری و امیدیه که از همه چیز گذشتند و جاودانه شدند

شهدای آغاجاری و امیدیه

وبلاگی از مردان بزرگ شهر آغاجاری و امیدیه که از همه چیز گذشتند و جاودانه شدند

یادی از یادگاران دفاع مقدس آغاجاری ۱

 

 

یادی از یادگاران دفاع مقدس آغاجاری ۱ 

 

( به بهانه ی فرا رسیدن هفته ی دفاع مقدس )  

 

 علمدار و موذن:  

 

 

 مادر چشم انتظار

 

  

 سقوط هواپیما در مرداب  

 

  عاشق نماز   بود. 

 

 

 

 

 

 

علمدار و موذن: 

 

نامش عباس بود و علمدار سپاه آغاجاری و امیدیه بود.

در جلوی سپاه با پرچمش حرکت می کرد و دیگران با نظم

پشت سرش حرکت می کردند. سپاه آغاجاری - امیدیه

در دارخوین و منطقه عملیاتی مستقر بود و منتظر عملیات.

خرداد سال ۱۳۶۰ . با آن هوای گرم جبهه تا موقع اذان

می شد - با صدای بلند اذان می گفت و همه برای نماز

می شتافتند. او در عملیات فرماندهی کل قوا و به همراه

تعدادی از دوستانش  آسمانی شد.

آری حیف بود عباس  و دوستانش در بستر بمیرند 

 

+++++++++++++++++++++++++++++++++ 

  

 

مادر چشم انتظار

 

 

یحیی در عملیات  مفقود الاثر  شد.

 مادرش که چشم انتظار بازگشت پیکر مطهرش بود

، هر وقت که خبربازگشت پیکر  شهداء را می شنید ،

 به مسیر حرکت شهداء می رفت تا شاید  پیکر  فرزندش

 را بیابد و سرانجام پیکر فرزندش به شهرمان بازگشت

و بعد از مدتی مادرش هم با فراغ خیال  در کنار فرزند

شهیدش آرمید. 

 

 

 

 

 

 

 

 

سید جواد طیبی تیر بارش را به طرف هواپیمای عراقی 

 

 گرفته و تمام تیرهایش را به طرف  هواپیما شلیک کرد 

 

 و ناگهان دودسیاهی  از هواپیما بلند شد و به  

طرف آب های هور الهویزه فرو رفت. 

 

 

++++++++++++++++++++++++++++ 

  

 

 

 

 عاشق نماز   بود.  

  با راز و نیاز ارتباط حسنه ای داشت.  

مادرشهید عباس کاظمی به دانش آموزانی که در سالگرد 

 

 شهادت شهید به دیدنش رفته بودند گفت : 

به تمام دانش آموزان به ویژه دختران سفارش می کنم خون  

 

شهیدان را با حجاب اسلامی و بر پا داشتن نماز بطور احسن 

 

 پاس دارند.این خواسته ی فرزندم عباس است. 

 

+++++++++++++++++++++++++++++++++++++

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد