شهیدی که پیکرش پیدا نشد
( به بهانه ی سالگرد شهدای والفجر مقدماتی )
شهید محمد علی رفیعی نژاد کارمند پتروشیمی ماهشهر
بود و با حقوق بسیار بالا.
بسیاری به او می گفتند :
با این موقعیت خوب و حقوق خوب برو ازدواج کن و به
زندگیت برس.
چیکار داری به جبهه بروی. اگر خمپاره دست و پایت را قطع کرد
و یا ناقصت کرد ُ چه می کنی ؟
می گفت : من برای رضای خود می روم. دشمن به کشورم
حمله کرده و این مردانگی است که من در فکر خودم باشم
و رفت.
چندین عملیات شرکت کرد.
درعملیات فتح المبین شب قبل از حمله یکی از رزمندگان
می گوید : منتظردستور حمله بودیم.دیدم در آنجا و آن منطقه ی
پر وحشت و شب سرد ُ - قرآنی در دستش است و می خواند.
اشک در چشمانش حلقه زده بود.گفتم. موقع حمله است و دیگر بس
است.
گفت : قرآن به انسان روحیه می دهد و انسان را در راهش
مصمم می کند.
در ۱۸/۱۱/۹۲ و در میدان مین فکه هم موقعی که کار درمیدان
مین مشکل شده بود ُ چند نفرفدایی خواستند تا روی میدان
مین بروند و راه را برای دیگر رزمندگان باز کنند و محمد علی
هم کاندیدا شد.
مصمم. با الهام از قرآن.
قرآنی که همیشه همراهش بود .
از آن الهام می گرفت .
و رفت.
همراه با دوستانش.
خندان برروی میادین مین.
چند لحظه بعد پیکرش در گوشه ای افتاد.
خونین و در هم شکسته .
پیکر شهید محمد علی رفیعی نژاد به دلیل رفتن بر
روی مین تاکنون شناسایی و بازنگشته است .
همه ی شهداء
در میادین مین اجسادشان بر جای مانده بود
و به شهرمان بازگشتند ولی جای محمد علی خالی است.
مشخص نیست کجا دفن شده است ولی یادش
همیشه جاودان است .
هر جا که دفن شده باشد ُ - فرقی نمی کند.
و مطمئنا در کنار ابا عبدالله الحسین (ع)
آرام گرفته است.
یادش گرامی و جاوید باد.