شهدای آغاجاری و امیدیه

وبلاگی از مردان بزرگ شهر آغاجاری و امیدیه که از همه چیز گذشتند و جاودانه شدند

شهدای آغاجاری و امیدیه

وبلاگی از مردان بزرگ شهر آغاجاری و امیدیه که از همه چیز گذشتند و جاودانه شدند

 

 

 

 

 

زندگینامه پاسدار شهید نجفقلی خلیلی  

نجفقلی  خلیلی در بامداد سال  1344 در منطقه ی

 محروم نمره هفده آغاجاری ، چشم به جهان گشود

و با ورودش خانواده را غرق در شادی  نمود.

 

 او دوران ابتدایی را دردبستان سعدی و راهنمایی را در مدرسه

 اباذر تحصیل نمود.

و دوران متوسطه  را در دبیرستان شهید محمدی گذراند.

با شروع جنگ به بسیج آغاجاری  پیوست و به همراه دوستانش :

شهیدان : حسین داودی ، حمید ململی تیم خوبی را تشکیل دادند.

تیمی که به مبارزه با گروهک ها رفت.

 از یک طرف صدام به کشور حمله کرده بود و قصد تصرف کشورمان

 را داشت و ازطرف دیگر تعدادی مزدور به دستور اربابان خود  شهر

 را قرق کرده بودند و به تضعیف نظام نوپای اسلامی می پرداختند.

برگزاری میتینگ با نام فدائیان خلق ، مجاهدین ، کمونیست ها و ....

این موضوع نجفقلی را بدجوری عذاب می داد  و می گفت :

چرا مسئولین کاری نمی کنند ، این مزدوران  جوانان مردم را به انحراف

 می کشند و در منجلاب غرق می کنند.

دوستانش می گفتند: باید تحمل کرد شاید برگردند.

چند بار به جبهه می رفت و وقتی برمی گشت به بسیج می رفت.

خانواده اظهار می داشتند که تو به مرخصی آمده ای  ،چرا به بسیج

 می روی ؟

می گفت : خیلی دلم گرفته است از این مزدورانی که در شهرها

جوانان را گول می زنند و به انحراف می کشانند و در بسیج احساس

 راحتی بیشتری می کنم.

و استراحتش را با گشت در شهر  می گذراند.

سال 60 گروهک دستور جنگ مسلحانه دادند و در شهر آغاجار

ی هم مزدوران وارد عمل شدند و در خانه های مردم  سه راهی

 می انداختند و خانه چند نفر را هم منفجر کردند و نجفقلی هم

 همکاری خود را با بسیج  بیشتر نمود.

 با همکاری مردم آغاجاری ، خیلی زود بساط مزدوران برچیده شد

 و بیشتر آنها توسط پایگاههای مقاومت  و مردم دستگیر شدند و

 بعضی از‌انها توسط دادگاه انقلاب اعدام شدند.  با فرار رهبران این

گروهک ها بساط آنها خیلی زود برچیده شد و دیگری از‌آنها خبری

نشد و به لانه های خود خزیدند.

   نجفقلی تا دوم دبیرستان درس را ادامه داد و بعدها  با توجه به

حضور در جبهه  نتوانست درس را ادامه دهد.

شهادت دوست صمیمیش  حسین داودی در تاریخ 30 / 3/ 1360 

عزم او را بیشتر  جزم نمود تا راهش را تا پیروزی حق بر باطل ادامه

 دهد .

سال 1362 در جبهه بود. در جزایر مجنون.

جزایری که هم برای عراق مهم بود و هم برای ایران.

هشتم اسفند ماه و جزیره ی مجنون .

یکی از مزدوران عراقی خمپاره ای بی هدف پرتاب کرد ولی

 نمی دانست که این خمپاره به کجا می افتد  ،  ولی نزدیک

نجفقلی افتاد و در کمال ناباوری ترکش ها   او را هدف قرار دادند

 و بعد از کمی روح بلندش از مجنون آسمانی شد. تاریخ شهادتش

 8 / 12/ 1362 ثبت شد.

 پیکرش چند روز بعد به اغاجاری منتقل و درگلزار شهدای آغاجاری ،

 بعد از تشییع با شکوه به خاک سپرده شد.

 

خصوصیات اخلاقی شهید :

 

-   او به نماز اول وقت اهمیت فراوان می داد  و به محض شنیدن

 صدای اذان ،نمازش را اداء می کرد.

-        درنمازهای جماعت حضور می یافت.

 -هیچ گاه در انتقال مسائل مذهبی به دوستان کوتاهی نداشت.

 - او از  کودکی با نماز و قرآن انس داشته و فرزندی نمونه برای

 خانواده بود .

- در دوران تحصیل از منضبط ترین دانش آموزان بود و مشاهده نشد

 اولیای مدرسه از وی شکایتی نمایند.

-همیشه سر بزیر بود  و همسایگان حتی یک مورد مشاهده نکردند

 مانند جوانان همسن و سالش سر کوچه بایستد یا ایجاد مزاحمتی

 بنماید.

 

یادش گرامی و روحش شاد باد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد