شهدای آغاجاری و امیدیه

وبلاگی از مردان بزرگ شهر آغاجاری و امیدیه که از همه چیز گذشتند و جاودانه شدند

شهدای آغاجاری و امیدیه

وبلاگی از مردان بزرگ شهر آغاجاری و امیدیه که از همه چیز گذشتند و جاودانه شدند

شمار جنگ در سپاه آغاجاری 15 :

روز شمار جنگ در سپاه آغاجاری 15 :

از : همچون پرنده ای در پرواز »

عظیم هم در زیر آوار مدفون شده بود. صداهای

 

 دلخراش از زیر خاک شنیده می شد. عده ای برای

 

 امداد با چراغ قوه آمده بودند. صدایشان می آمد

 

که می گفتند : هر کس زنده است ، صدا کند تا او

 

 را از زیر آوار بیرون بیاوریم...

 

 

 

عظیم و 8 مجروح را به بیمارستان بردند ...

27 مهر ماه کریم و گروهش به سمت خرمشهر رفتند تا شهری را که تقریباً سقوط کرده بود ، شاید نجات بدهند.

گروه به فرماندهی کریم  28 مهر ماه به آبادان رسیدند.کریم بچه ها را با لباس خواباند و گفت: نیم ساعت قبل از اذان حرکت می کنیم.

صبح زود کریم بچه ها را بیدار کرد. نماز را هم خواندند. نمازجماعت به امامت کریم برگزار شد.نماز جماعتی تاریخی و کم نظیر.بعد از نماز ،  در تاریکی بامداد همراه یکی از بچه ها های خرمشهر به طرف خرمشهر رفتند.دشمن شهر را زیر توپ گرفته بودند.گلوله از هر طرف می بارید. صدای اصابت کلوله های توپ شهر را به لرزه در می آورد ولی سپاه اغاجاری پر توان راه خودش را ادامه می داد. به فرمانداری رفتند. ولی ساختمانش منهدم شده بود.خرابه هایی از آن باقی مانده بود....

یاد تمام حماسه آفرینان گرامی باد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد