شمار جنگ در سپاه آغاجاری ۳
از : همچون پرنده ای در پرواز »
اولین گروه اعزامی به خرمشهر ۴۰ نفر بودند که با یک
مینی بوس، یک استیشن قرمز و یک جیپ سربی رنگ
به طرف نوار مرزی حرکت کردند. در بین راه نیروها توی
سر و کول هم می زدند ، شوخی می کردند . با هم
می خواندند: بهاران خجسته باد.
هر کس آن ها را در آن حال می دید ، گمان می کرد از
بزمی باز گشته اند یا به بزمی می روند ، به مجلس
عروسی...
خرمشهر شهری آلوده بود ، آلوده ی توطئه های گوناگون.
مزدوران بمب گذار... اسماعیل پیش از این ، همه ی این چیز
ها را می دانست ، در جلسات شنیده بود. گزارش وضع شهر
را دیده بود . این بود که به نیروها هشدار داد که مواظب
باشند. به هیچکس اطمینان نکنند ، جز به خودشان و
فرماندهی سپاه خرمشهر.
و نیروها با شنیدن حرف های اسماعیل ، چشم و گوششان
باز شد و با هشیاری پا در خرمشهر گذاشتند . خرمشهر و نوار
مرزی.
یاد تمام حماسه آفرینان گرامی باد