شهدای آغاجاری و امیدیه

وبلاگی از مردان بزرگ شهر آغاجاری و امیدیه که از همه چیز گذشتند و جاودانه شدند

شهدای آغاجاری و امیدیه

وبلاگی از مردان بزرگ شهر آغاجاری و امیدیه که از همه چیز گذشتند و جاودانه شدند

خاطراتی از شهید اصغر سوقی:

 

 http://www.khavaranshop.com/      

 

 

 

خاطراتی از شهید اصغر سوقی:

 خاطرات از: برادر رزمنده عبدالرضا لرکی

در عملیات رمضان و در اطراف جزیره ی مجنون ، گردان آغاجاری  هم حمله را شروع کرد یم. وقتی با قایق ها به زمین های اطراف جزیره حمله  بردیم ، جنگ سختی  در گرفته بود.حدود ظهر بود. نیروهای عراقی با گرینف تعدادی از نیروها ی خودی را به شهادت رساندند. اصغر سوقی و من در حال تیر اندازی بودیم که یک مرتبه اصغر گفت : نیر خوردم. به بالای سرش رفتم. تیر به گوشش خورده بود و خون زیادی از وی می رفت. به زور جلوی خون ریزی را گرفتیم و او را سوار قایق کرده و به عقب فرستادیم. او بسیار شوخ بود و همیشه خندان و خوش رو و خوش برخورد بود.

                       یادش گرامی باد

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد