شهید جمشید اورنگی:
از کودکی با فقر دست و پنجه نرم کرده بود. جزء مستضعف ترین اهالی شهر
بودند. صداقت خاصی در نگاه ، برخورد و چهره اش نمایان بود. زودتر از بقیه
به دیگران سلام می کرد. هنگامی که زمان خدمت سربازیش فرا رسید، رژیم
عراق مدتها قبل حمله اش را به کشور عزیزمان آغاز کرده بود و او هم برای
جلوگیری از حمله ی متجاوزان به جبهه اعزام شد و در جبهه ی مهر عنبر و در
ارتش خدمتش را ادامه داد و در یکی از این حملات از دنیا و دنیا پرستان
راحت شد. تاکنون هیچ اطلاع یا خبری از او نشده است و نامش بعنوان مفقود
الاثر در صفحات تاریخ رقم خورده است...
یادش جاوید و پاینده باد.