شهدای آغاجاری و امیدیه

وبلاگی از مردان بزرگ شهر آغاجاری و امیدیه که از همه چیز گذشتند و جاودانه شدند

شهدای آغاجاری و امیدیه

وبلاگی از مردان بزرگ شهر آغاجاری و امیدیه که از همه چیز گذشتند و جاودانه شدند

آخرین اذان دلنشین. شهید علیرضا حیدریان

 

 

 

 

  

 

آخرین اذان دلنشین:

روایت از قدرت الله خارا از رزمندگان دفاع مقدس

 

نیروهای رزمنده ی آغاجاری در قالب یک گردان در سال 1360 در جبهه ی شوش دانیال مستقر شده بودند. از طرف فرماندهی فرمان حرکت به طرف خط مقدّم صادر شده بود.مغرب در محلی استراحت کردیم. شهید علیرضا حیدریان از آرپی جی زن های ماهر ،  با آن حالت خستگی ، وضو گرفت و با صدای بلند اذان بسیار زیبایی خواند. طنین صدای دلربایش خستگی را از تن همه بیرون کرد.همه در آن بیابان جذب صدای او شده بودن و همه وضو گرفته و نمازشان را خواندند...

هنگامی  که عملیات فتح المبین آغاز گردید ، علیرضا حیدریان که سر از پا نمی شناخت ، با آرپی جی 7 به شکار تانک های عراقی رفت  و در قسمتی از جبهه که جلوتر از نیروها حرکت می کرد ، عراقی ها او را محاصره کردند و قصد دستگیرش را داشتند که او با آنان درگیر و بر اثر تیراندازی مزدوران عراقی از قفس دنیا به سوی جهان باقی هجرت گزید و به خیل شهیدان انقلاب پیوست و پیکر پاک و مطهرش به آغاجاری منتقل و با شکوه فراوان تشییع و در قطعه ی شهدای این منطقه و در کنار دیگر دوستان و همسنگرانش آرام گرفت. شهید علیرضا حیدریان که از نیروهای بزرگ شده ی آغاجاری بود، علی رغم اینکه خانواده اش به گچساران رفته ودند ، آنقدر در جبهه ها ماند تا به درجه ی رفیع شهادت نائل آمد و عااقبت در همین شهر هم به خاک سپرده شد.

 

 

یادش گرامی و پر رهرو باد

  

 

    

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد